خواهرمنم خونه ی بابامه میخادطلاق بگیره یه دختره هشت ساله هم داره پیش شوهرشه شوهرش نمیزاره خواهرم دخترشوببینه یاببره پیش خودش بزرگش کنه خواهردوست داره خودش دخترشوبزرگ کنه.. خواهرم 9سالی میشه ازدواج کرده چن ماهی میشه فهمیده ام اس داره قبلناهیچ مشکلی نداشت 14سال اختلاف سنی دارن شوهرش بدبینه بددهنه وشکاکه داروهم مصرف میکنه خواهرم وقتی واردزندگی باشوهرش شده فهمیده دارومیخوره وبیماره ولی دیگه نتونسته کاری بکنه باهاش ادامه ی زندگی داده والان خواهرم خودش ام اس گرفته وهمشم بخاطرشوهرمزخرفووزندگیه مزخرفی بوده که تحملش کرده.. ولی الان دوماهه خواهرم خونه ی بابامه تصمیم به طلاق گرفته ومیخادخودشونجات بده ازدستش..