اهنگو قطع کن درست میشی من وقتی باهاش تموم کردم همه اهنگای غمگینمم پاک کردم از گوشیم ک گوش ندم تا بتونم فراموشش کنم بعد چند سال رفتم سراغ نمازم ک هروقت دلم میگیره و دلتنگ میشم برم سرسجاده بشینم با خدا حرف بزنم اروم شم همبنطورم شد
مال ماخیلییی جدی بود رابطمون خونواده اون و مامانم میدونستن ک باهم حرف میزنیم به داداشمم و بابامم گفته بودیم ک فلانی میخواد بیاد واسه پسرش خواستگاری بابام میگف اهان پس بگو واسه همینه ک همه خواستگاراتو رد میکنی هروقت میرفتیم بیرون مامانم زنگ میزد میگف بسه دیگه زودتر بیاین اونم ناراحت میشد میگف مامانت دیر به دیر اجازه میده بیای بیرون وقتیم میایم نمیذاره من یه دل سیر تو رو بیینم منم میگفتم مامانم میترسه ک اشنایی کسی مارو ببینه یه وقت خدایی نکرده نشد ازدواجمون ابرومون نره جلو مردم میگف ن اینا همش حرفه ببینن مهم نیس
بخاطر یه مشکلی از جانب اون مجبور شدیم تموم کنیم رابطمونو