2737
2734
عنوان

دارم گریه میکنم از دلتنگی... 💔

2075 بازدید | 18 پست

من یک سال و نیم با پسری در ارتباط بودم که مامان من و خونواده ی اون در جریان بودن ، لحظه های قشنگ زیاد داشتیم همیشه منو بهترین جاها میبرد بهترین هدیه ها و سورپرایزا رو به بهونه ی مناسبتای مختلف بهم میداد ، همیشه میومد دنبالم که جایی تنها نرم و ... ولی به مرور زمان گیر دادناش شروع شد ، که چرا مانتو جلو باز میپوشی؟ چرا جلوی داییت اینو میپوشی؟ چرا با همکلاسیای پسرت سلام علیک میکنی ، چرا با من میای بیرون مامانت نمیذاره بیشتر بمونی( مامان من تا ۹ و نیم میگفت باید خونه باشی با هرکی میری بیرون ، دوست پسر منم بهش بر میخورد ) یا میگفت حق نداری بری رستوران بغل دانشگاه(درحالی که همون یه رستوران اونجاست) یا نباید با دوستت بری کبابی چون محیطش مردونست، یا زیر مانتو دامن نپوش چون ندیدم کسی تو خونواده ی ما بپوشه! خلاصه من به همه ی سازاش رقصیدم تا تیرماه امسال، چند روزی بود بحث و دعوا داشتیم باز بخاطر دامن زیر مانتو که یه روز رفتیم بیرون و من مانتو جلو باز پوشیدم زیرشم تیشرت ، خلاصه کنم موقع برگشت گفت دیگه اینو نپوش و من گفتم میپوشم ، رفتم خونه دیدم دوستش بهم پیام داد که فلانی(دوست پسرم) گفت بهت بگم دیگه هیچی بینتون نیس! فک کن بخاطر لباس !! منم گفتم باشه، آقا خلاصه ما کات کردیم! ۱ ماه بعد یه پیج فیک دختر زدم بهش فالو دادم و دایرکت و سریع پا داد! و حتی فهمیدم وقتی با من بوده یه رفیق دختر داشته! به روش آوردم که این فیک نیست و منم و از همه جا بلاک کردم ،۶ ماه گذشششت تا شب یلدا دیدم بهم اسمس تبریک داد ! جواب ندادم!! چند روز بعد دیدم داره زنگ میزنه جواب ندادم! پیام داد به دوستم که به من بگه آنبلاکش کنم، گفت میخواد رابطه ی تازه باهام شروع کنه و این‌چرندیات! منم به دوستم گفتم بهش بگه نه! بعد حتی اون دایرکتا رم انکار کرد گفت نه من میدونستم مریمه ولی رفته بودم مشاور بهم گفته بود باید ۶ ماه یه سال بینتون فاصله بیفته منم واسه همین اون حرفا رو زدم ، آخه کدوم مشاوری بدون دیدن هر ۲ نفر واسه رابطه نسخه میپیچه، الان به نظرتون من اشتباه کردم برنگشتم به رابطه باهاش؟؟ حالم خیلی بده دارم گریه میکنم با این آهنگ بی انتهای فرزاد فرزین 😭


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

چی بگم 

لایق تو کسی نیست جز آنکسی که:تو را انتخاب میکند نه امتحان ...تو را نگاه کند نه اینکه ببیند ...تو را حس کند نه اینکه لمست کند ...تو را بسازد نه اینکه بسوزاند ...تو را بیاراید نه اینکه بیازارد ...تو را بخنداند نه اینکه برنجاند ...تو را دوست بدارد و بدارد و بدارد ...ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ کسی که ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﯾﺎﻓﺘﯽ !ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ :ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ...برای خودت زندگی کن 

نه اشتباه نکردی

بیخیالش شو

یه حامد پهلان باز کن پاشو برقص😉حال خودت دست خودته,بیخیال باش

پشت دیوار دلم یه صدای پا میاد😍 پسرکوچولوی من,از اینکه خدا حکمتش رو با خواسته ی دل من یکی کرد و تورو بهم داد خیلی خوشحالم.دلم تیک تاک میزنه و لحظه شماری میکنه که تورو بغل کنه.زودی پیشم بیا...راستی خدای مهربونم به همه ی اونایی که دلشون بغل کردن فرزندشون رو میخواد,آرزوشون رو برآورده کن🙏🏻گناه داره زنی,حس مادری رو نچشه,🤰دلت نیاد که کسی تو دلش غم باشه💑....دوست دارم خدای مهربونم😘  
2738

الهی عزیزم...... چرا گریه..... بیخیال خودتو عشقه عزیزم.... نه خیلیم کار خوبی کردی... دیگه هم برنگرد و پا نده... این الان اینجوریه بخدا دو روز دیگه زندگی رو برات جهنم میکنه با گیر دادناش....به فکر خودت باش.... ساده نباش

کاربر قدیمی ام👩‍👦
اره اخه یه بچه دوساله هم داریم،در حدی شده که بهش گفتم من طلاق میگیرم گفتم اختیار زندگیمو از دستم درا ...

درمان هم نداره. با مشاور خوب صحبت کن. مطالعه کن درمورد مردهای بد دل. یه خورده بهتر میشه 

اهنگو قطع کن درست میشی من وقتی باهاش تموم کردم همه اهنگای غمگینمم پاک کردم از گوشیم ک گوش ندم تا بتونم فراموشش کنم بعد چند سال رفتم سراغ نمازم ک هروقت دلم میگیره و دلتنگ میشم برم سرسجاده بشینم با خدا حرف بزنم اروم شم همبنطورم شد 

مال ماخیلییی جدی بود رابطمون خونواده اون و مامانم میدونستن ک باهم حرف میزنیم به داداشمم و بابامم گفته بودیم ک فلانی میخواد بیاد واسه پسرش خواستگاری بابام میگف اهان پس بگو واسه همینه ک همه خواستگاراتو رد میکنی هروقت میرفتیم بیرون مامانم زنگ میزد میگف بسه دیگه زودتر بیاین اونم ناراحت میشد میگف مامانت دیر به دیر اجازه میده بیای بیرون وقتیم میایم نمیذاره من یه دل سیر تو رو بیینم منم میگفتم مامانم میترسه ک اشنایی کسی مارو ببینه یه وقت خدایی نکرده نشد ازدواجمون ابرومون نره جلو مردم میگف ن اینا همش حرفه ببینن مهم نیس 

بخاطر یه مشکلی از جانب اون مجبور شدیم تموم کنیم رابطمونو 

لطفا یه صلوات بفرس واسه سلامتی و ظهور آقا امام زمان‌ (عج)                                  
من یه نمونه از اونام بخدا بیچاره کرده مارو،با هیچ مردی حرات ندارم حرف بزنم پیرمرد حتی

میدونم عزیزم.... خودم یکی دارم..... دوست پسرمم بودمثلا🤭🤭الان 2 ساله انقده دیگه سیاست براش ریختم تازه بعد 7 سال یکم دارم نفس میکشم

کاربر قدیمی ام👩‍👦
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز