ما تصمیم گرفتیم برا عید بریم مسافرت.دیشب پدرشوهرم میگفت دو سه روز دیگه بریم شمال😶بعد مادرشوهرم گفت من عید میرم مشهد بابارو بردارید برید شمال
اقا من دلم مسافدت تنهایی میخواد.اصن ما چهار نفریم منو شوهرم جلو میشینیم دوتا بچه ها پشت میخوابن
ی بار اومده بود باهامون دید من پشت کف ماشین نشستم تا بچه ها بخوبن خیلی کوچیکن تو بغلم نمیخوابن.