بعدش دیگه ۸ صبح رفتم بیمارستان بعد ۳ روز درد کشیدن
خداخیرشون نده با این معاینه کردشون،چندبار معاینم کردن و گفتم خانم برو خونه وقته زایمانت نیست ولی من دیگه داشتم میمردم تا ۲ بعدازظهر الافم کردن بعدش دیگه از درد تو بیمارستان به اون شلوغی جیغ میکشیدم دستمو میکوبیدم به در و دیوار
مسئول پذیرش میگفت داره فیلم بازی میکنه پذیرشم نمیکردن تا مامان و شوهرم بحثشون شد تا بالآخره بستریم کردن بیشرفا