خواهر شوهر زنگ زد که تولد پدرشوهره سوپرایزش کنیم خوشحال بشه...
ولی من کلا دل خوشی از مادرشوهر پدرشوهر ندارم کلا بی خیر و محبتن .... و فقط فکر بچه های خودشون و الان مدتیه که من خودم روابطم کم باهاشون هر چند ماه میرم تازه اگر خودشون زنگ بزنن... اخرین بارم شب یلدا رفتم که مادرشوهر حتی زورش میاد دیدبوسی کنه با من یه سلام احوالپرسی خشک و زورکی.... ولی با شوهرم نه گرم میگیره و بوسش میکنه... بعدم انگار نه انگار ما مهمونیم همیشه یه جورایی سرد و بی محلی میکنه مخصوصا پیش بقیه... به گوشم هم رسیده که چه حرفهایی که پشت سرم هرجا نمیزنه....
کلا توهین نکردم بهشون ولی زده شدم ازشون...منم رسمی رفتار میکنم و نمیرم....
حالا خواهرشوهر زنگ زده پدر شوهر تولدشه سوپرایز کنیم...
بماند که اینا پارسال من حامله بودم تولد شوهرم مارو دعوت کردن و کادو گرون دادن به شوهرم ولی تولد منو نه مهم ندونستن....بعد چند روز تازه مادرشوهر زنگ زد یه تبریک خشک و خالی گفت...
کلا شما بودین میرفتین؟؟؟ در ضمن مادرشوهر هم زنگ نزد که بیایین خواهر شوهر مثلا هماهنگ کرده....