2733
2734

من نزدیک یکساله اومدم این خونه یه مجتمع 20 واحدیه طبقه اخر میشینیم این طبقه ای که ما هستیم از 5 واحد فقط دو واحد پره یکی من یکی هم همسایه روبرویمون یه خانم 50 ساله با دو تا بچه که یه دختر 23 ساله داره یه پسر 16 ساله من اصلا اصلا با هیچ کدوم از همسایه ها رفت و امدی ندارم فقط با همین همسایه اونم در حد یه سلام علیک و اگه چیزی لازم داشته بهش میدادم از همون روز اول از ریخت و قیافه اش خوشم نیومد چون فوق العاده بی حجابه اصلا یه چیزی میگم یه چیزی میشنوین بیشتر اوقات با شورت و سوتین میاد تو راهرو هر موقع شوهرم یا مهمونی که تو راهرو هست متوجه میشه کسی تو راهروئه از عمد بلند بلند میخنده و حرف میزنه طوری که همه متوجه میشن من نمیخواستم بیخودی قضاوتش کنم میگفتم چهاردیواری اختیاری نمیتونم تهمت بهش بزنم ولی هیچ موقع از ریخت و قیافه اش خوشم نیومد 


تقریبا 6 ماه پیش داداشم با زنش به اختلاف خوردن زنش رفت خونه باباش داداشمم اومد خونه من تا تکلیفش مشخص بشه با زنش کلید بهش داده بودم که راحتتر بیاد و بره

یه بار خونه خواهرم بودم داداشم زنگ زد که کجایی نمیای خونه گفتم فعلا نمیام گفت دقیقا کی میای گفتم یکی دو ساعت دیگه چرا گفت هیچی میخواستم برم حموم گفتم کلید داشته باشی پشت در نمونی منم گفتم نه خودم کلید دارم فعلا هم نمیام خونه شب که اومدم خونه دیدم روتختی من مرتب شده در صورتی که من صبح داشتم میرفتم با عجله رفتم سرکار روتختی رو مرتب نکرده بودم به داداشم گفتم تو خونه رو مرتب کردی گفت اره دیدم یه کم به هم ریخته اس گفتم خسته ای کمکت کنم در صورتی که اصلا همچین اخلاقی نداره که بهم کمک کنه منم به چیزی شک نکردم گفتم خدا خیرت بده

گذشت تا اینکه چند هفته پیش به داداشم گفتم کمتر خرج کن یه کم به فکر زندگیت باش پولاتو جمع کن نذار بگن عرضه نداشت از دوباره زندگی تشکیل بده اونم عصبانی شد از اینکه دارم نصیحتش میکنم بحثمون شد اونم قهر کرد از خونه من رفت بعد از این همه خدمت بهش، بهم گفت تو زندگی منو به هم زدی در صورتی که 10 ساله دارم از لحاظ مالی و جانی ساپورتش میکنم همیشه از همه لحاظ هوادارش بودم ولی خیلی راحت گفت حلالت نمیکنم و از این حرفا و کلی هم به شوهرم فحش داد

دروووووووووغ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!

🐣خاطره زایمان سزارین من آوین عزیزم در تاریخ ۱۲ آبان سال ۱۴۰۰ بدنیا اومد و دنیای من و باباش رو زیباتر کرد 🥰❤👶🏻                                                                            شمایی که دارید امضای من رو میخونید:🌹 لطفا برای شِفای همه ی مریض ها یه صلوات بفرستید 🌹                                  

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

تا دیشب که خواهر کوچیکم زنگ زد گفت حواست به زندگیت و همسایه هات باشه داداش با همسایه روبروییت دوست شده پاشده باهاش رفته دادگاه که زنشو حرص بده من نمیدونستم تعجب کنم بخندم ناراحت بشم اصلا موندم چرا این کارو کرده نزدیک 20 سال باهم اختلاف سنی دارن نمیدونم داداشم از لج من رفته باهاش دوست شده میخواد آبروی منو ببره یه اخلاق خیلی بدی هم که داره خیلی زود به کسی اعتماد میکنه و هرچی که تو زندگیش و تو زندگی خواهر برادراش گذشته میره میزاره کف دست این یکی اون یکی من اصلا دوست ندارم از زندگی من چیزی بفهمه این خانم میدونم صد در صد داداشم از ریز و درشت زندگی من بهش تعریف کرده و میکنه از طرفی هم داداشم کلید خونه مارو داشته میترسم از کلید خونه ما کپی کرده باشه و میدونه که من و شوهرم صبحها تا ساعت 3 خونه نیستیم خیلی راحت میتونه بیاد اینجا هر غلطی دوست داشته باشن بکنن طبقه ما هم خلوته کسی کار به کارشون نداره دیشب اصلا نتونستم راحت رو تختم بخوابم همش داداشمو با اون زنه تصور میکردم که رو تخت هستن...

الان موندم نمیدونم چیکار کنم نمیدونم برم به زنه بگم من میدونم با داداشم ریختی رو هم نمیدونم برم بهش چی بگم به داداشم چی بگم نمیدونم اصلا باید چیکار کنم حالم از این زنه به هم میخوره چرا با این سنش همچین غلطی کرده چرا از بلاتکلیفی و بی عقلی داداشم سواستفاده کرده اصلا چرا از این نمیترسه که همسایه ها یا من بفهمیم آبروش بره دوستان به نظر شما باید چیکار کنم

2731

یاخدا😕

کسی هرگز نمیداند          چه سازی میزند دنیا                                      چه میدانی تواز امروز      چه میدانم من از فردا                                 همین یک لحظه را دریاب  که فردا قصه اش فرداست
2738
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز