دیروز سر یه موضوعی با نامزدم دعوام شده نامزدم از سرکار اومد بیرون ک بیاد پیشم تا مشکلمونو حل کنیم البته من و نامزدم بخاطر تفکرات متفاوتمون خیلی دعوا داریم ولی چون بیش از حد عاشق همیم و دور از هم نمیتونیم بمونیم البته بویژه نامزدم ک راضی بمیره اما منو از دست نده اخرش کوتاه میایم و ادامه میدیم نامزدم با پسر عموش با هم کار میکنن دیشب بعد اشتیمون دیدم زنگ زده داره میگه ما نمیدونیم این دختر چی داره ک تو خودتو بدخبت کردی نامزدم گفت دوسش دارم بمیرمم بهتر ک طلاقش بدم برگشته میگه بخاطر قیافش بخاطر هیکلش بخاطر اخلاقش بخاطر مامان باباش یا بخاطر پولشون دیوونه این دختر شدی خداروشکر ک هیچ کدومو نداره نامزدم میگه اون واسه من بهترینه و این حرفا برگشته میگه برو مشهد از امام رضا بخواه مهرشو از دلت بندازه بیرون
اینا از این خودش حتی نمیتونه ب زنش بگه بالا چشت ابرو قیافه هم ک نگو کلا نداره هیکلم ک یه زن چاقه ک کلا شکم هست و بس هر جور هم ک دوس داشته باشه میپوشه میخوره میگرده هیچ کسم حق نداره بهش چیزی بگه اونوخت هر روز میشینه زیر پای شوهر من زندگی منو بهم میریزه از صد تا مادر شوهر و خواهرشوهر بدتر خسته شدم دیگه😔😔😔😔😔