میدونی چیه مجرد ک بودم دیگ حس درس خوندن نداشتم یهو از وسط سال انکار تنبل میشدم حس میکردم دیگ جونی برام نمونده
الانم بعد سه سال ازدواج با وجود مشکلات زیادی ک داشتیم..اوایل سعی میکردم حلشون کنم رابطه بهتر شه
اما الان یه مدتیه بیخیال شدم دوست دارم تموم بشه زندگیم..بدبختی جرات هم ندارم به کسی بگم..انگار یهو پنچر شدم..