از ادم سمج ک میچسبه ول کن‌نیست خیلی بدم میاد
از روزی ک زایمان کردم روزی دوسه بار پدرشوهر مادرشوهرم میان اینجا
منم ی اخلاق بدی دارم از کسی ک‌زیاد بیاد خونم بدم میگیره .الان میترسم از خنده های زورکیم و تو هم بودنم‌بفهمن چ حسی دارم.
خب منم‌اسایش میکنم غلط کردم بچه اوردم؟؟؟؟
همه نوه هاشون دوسدارن پس ۲۴ ساعت پاشن برن رو سر عروس؟
راهکار بدین
هیچ کس دوست نداره مهمون هرروزی این دور و زمانه
صاحب خونه منم اینطورین
بزا بیاندخب ، حالا چه کارمیگنن میان
آخی گناه دارن
حالا من بزام میدونم هیچکی نمیاد😂
روزای اوله عادت میکنی وااااای نگم برات من طبقه بالای مادرشوهرم موقع زایمانم مامانم اومد یعنی دم به دیقه بدون در زدن میومد بالا یعنی حرصی شده بودم به خاطر اون مجبور شدم بعد پونزده روز از زایمانم هفتصد کیلومتر راهو با بچه برم شهرستان 😑
چه عروس بی اعصابی😂
وااای من تا دخترم کوچیک بود پیداشون نبود ک ی کمکی کنن حالا که ی کم نمکی شده و راه میره هرروز اینجان ..تازه بزار بزرگتر شه دیگه ول کن نیستن
سخته طبیعی خسته بشی
ولی راهکاری هم نیس
اولشه ذوق دارن
من که هنوز بچه ندارم .
ولی دختر خاله ی همسرم چند سال پیش زایمان کرده بود .
اونم مثه شما بود .
می‌گفت سالی یک بارم نمیومدن خونشون . ولی از ولی بچه دار شده بود ، هرروز اونجا بودن .
اون بنده خدا هم خسته شده بود .
ولی نگران نباش . عادی میشه براشون و خودشون دیگه نمیان
دیگه خدایی روزی دو سه بار یعنی سلب آسایش.
من یه ماه خونه مامانم بودم.هر روز خواهرشوهر و مادرشوهرم می اومدن خونه مامانم.اینو چی میگی
چند وقته زایمان کردی؟ من تا ده روز قوم تاتار هر روز خونه ام بودن با اینکه هم خودم هم بچه ام مریض بودم
