کسی اینجوری بوده؟؟؟ناشکری نمیکنم ولی اصلا دلم یه جوریه
نمی‌دونم احساس میکنم نمیتونه یه بچه رو بزرگ کنم مسئولیتش سخته و .. میترسم تو این اوضاع اقتصادی نتونم از پس شرایط بربیام
شوهرم ک کلی ذوق داره هنوز شش هفتمه اولا از ذوقم گریه میکردم ک حامله شدم ولی حالا بیشتر حس ترسی تو وجودمه خدا منو ببخشه😔
من بچه ندارم ولی فک کنم این ترس اوایله بارداری طبیعی باشه
قبل بارداری اینقدر ناراحت میشدم ک پریود میشم ولی حالا ک خدا بهم لطف کرده اصلا دلم نمیخواد.... اصلا دوست ندارم برم دیگه دکتر و بهداشت و ....
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
طبيعيه بچه يه تحول بزرگ توي زندگي هست اولش اينجوريه بعد يه مدت ذوقشو ميزني .مباركه
از مشکلات اقتصادیش نترس بچه بیاد با خودش روزی شو میاره، توکلت ب خدا باشه، انشاالله سالم بیاد بغلت
عزیزم به این فکر کن که من هفته دیگه انتقال جنین دارم و علاوه بر ترسایی که شما گفتین باید به این فکر کنم که میگیره یا منفی میشه پس ببییییییین خدای بزرگ چقدر دوست داشته که تو صف انتظار نزاشتتد و اصلا نخواسته اذیت بشی😘
باید قبلش به این چیزا فکر میکردی نه الان😕 بعدشم خدابزرگه من باردار که شدم اصلا نذاشتم حس بد یا ترس بیاد سراغم هرپولی هر خوشی اومد تو زندگیمون ربطش دادم به پاقدم بچم و هم خودم هم شوهرم کلا دیدمون مثبته به بچمون و آیندش، نگرانی طبیعیه همه دارن ولی اینکه بگی چه اشتباهی کردم بزرگترین اشتباهه چون بچه با خواست شما اومده نه خودش
منم مثل شما بودم خودم بچه دوم می خواستم بعد یهو یسری مشکلات پیش اومد که پشیمون شدم بعدم که قضیه جنگ و هواپیما و... کلا افسردگی گرفته بودم اصلا یه مدت از این موجودی که تو وجودم بود متنفر شده بودم همسرمم راضی به سقطم نمی شد ولی بالاخره اون دوران بحرانی روحیم گذشت الان خیلی بهترم نگران هستم ولی چه بکنم دیگه چیزیه که می خواستم
عزیزم فک کنم بخاطر هورمونا هم هست که بهم میریزه
منم اینجوری بودم الان باردارم از اول میگفتم کاش نمیشد ولی خب کی دلش میاد بچشو بندازه بدترین دوراهی دنیا😣
