من 4ساله با ی پسری دوستم شرایطش اصلا خوب نبود هر دو پشت کنکوری بودیم اون ی رشته ی پیراپزشکی قبول شد منم علوم پایه این آقا پدر نداره یعنی پدرشون ترکشون کرده پسر بزرگ خانوادس و مسئولیتا ب عهده ی خودشه وضع مالیشونم خوب نیس شغلم نداره،سال دیگه اگه درسش تموم شه تو بیمارستان کار میکنه.الان این آقا بخاطر وضع مالیشون و اینکه بعد دانشگا باید بده سربازی و مسئولیت خانواده ک رو دوششه هر چند ماه یک بار میگه بیا جدا شیم من شاید نتونستم باهات ازدواج کنم من تا شرایطم خب نشه پول نداشته باشم نمیام جلو من هیچی ندارم اینطوریم ازدواج نمیکنم و هر بار من میگم نه جدا نمیشم اونم میگه سنت میره بالا نمیتونم این ظلم رو در حقت بکنم و نگهت دارم شاید نشد ازدواج کنیم تو رو خدا بگین چیکار کنم امشب بازم این حرفا رو زد میگه خیلی دوسش دارم ولی نمیشه اگه الان ازدواج کنیم نهایت چند ماه عذاب میکشیم و بعد برای هم کمرنگ میشیم 😣 چیکار کنم لطفا کمک