2726
عنوان

خواهرم بهم حسودی میکنه

| مشاهده متن کامل بحث + 4404 بازدید | 61 پست

بعد که اومدم خونه ، حدود یک ساعت ، دو ساعت بعد خواهر بزرگم تماس گرفت که چی شد و چه جوری پیش رفت . منم گفتم آجی شما مطمئنی که داداش دختره می‌خواسته بیاد منو ببینه؟ گفت آره زهرا اینجوری به من گفت(اسم مستعار زن داداشم). گفتم آخه پسری نبود و من هیچ چیزی احساس نکردم و یه قرار معمولی بود ، بعد یکم فکر کردم دیدم یکی از مغازه هایی که رفتیم یه پسری بود که تا حدی شبیه خواهر همون آقا بود ، پیش خودم گفتم نکنه اون بوده و به خواهرمم گفتم فقط یه پسره توجهم جلب کرد که از نظر زیبایی و ظاهر تا حدی شبیه اون خانم میومد. خواهرمم گفت خب شاید همون بوده. منم گفتم نمی‌دونم شاید ، بعد هم گفتم ولی من فکرام و کردم حتی اگه اون آقا و خواهرش هم از من خوششون بیاد و قضیه جدی تر بشه من جوابم منفیه به دلایلی که نمیتونم اینجا بگم. خواهرمم گفت هر چی خدا بخواد و خدافظی کردیم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خلاصه بعدش همه ش فکرم مشغول شده بود که حالا اون پسره که فکر میکنم بوده یا کس دیگه ای یا شاید اصلا قرار معمولی بوده و خود دختره اول می‌خواسته بیشتر بشناستم. این شد که برای اینکه قضیه رو بفهمم مجبور شدم برم پیش زن داداشم و بپرسم قضیه چی بوده. رفتم و بعد یکم مقدمه چینی قضیه رو پرسیدم ، اونم گفت آره همچین موردی بوده و منم چون دیدم تو نمی‌خوام بیای به اجی شبنم (اسم مستعار خواهر بزرگم) گفتم تا راضیت کنه. گفتم خب شبنم به من گفت قرار بوده پسره بیاد از دور ببینه منو ، حالا اومده بوده منو ببینه یا نه؟ قبل اینکه زن داداشم حرف بزنه داداشم گفت نه شبنم این و از خودش گفته که تو راضی بشی بری . زن داداشمم گفت آره و من بهش اینجوری نگفته بودم

منم دیگه چیزی نگفتم ، فقط به زن داداشم گفتم من نظر مثبتی ندارم به این آشنایی و چون روز قبل اون دختر خانم گفته بود بازم اینور و اونور با هم بریم و از این به بعد بیشتر با هم باشیم ، من به زن داداشم گفتم اگه بازم قرار بیرون گذاشتید و خواست من هم باشم بهش بگو نمیاد و این حرفا. زن داداشم گفت باشه بهش میگم و بهش میگم اون دفعه هم من خیلی اصرار کردم که اومد. منم گفتم دستت درد نکنه و یکم دیگه حرف زدیم و من اومدم خونه

2728
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز