خانما همسرم خیلی وابسته یکی از داداشاشه عقدکه بودیم همه برنامه هاشو به این میگفت هر کاری میخواست بکنه باید باهاش مشورت میکرد اما داداشش با کل خواهربرادرا قطع رابطست دلیل قطع رابطش اینه که به زنن من بی احترامی شده 😶
خواهرشوهرام مدام تو گوشم میخوندن از این ابی گرم نمیشه باهاش رفت وامد نکن اما فایده نداشت
عروسی کردبم تااینکه شب عروسی رفته بوده پیش شوهرش گریه که خواستم بشینم پیش دختره گفت برو گمشو بمن محل نداد درصورتی که همه خپاهرشوهرام گفتن ماشاهدیم این دروغه
برادر وهرم ابرو برام نزاشت همه جا بد میگفت ازم حتی یه بار بهمسرم گفته بوده که به خاطر زنت خونتون نمیام تو به زن من مدیونی چرا ساکت نشستی ک یه دعوا حسابی شد
خداروشکر نه پاگشامون رد نه اومد خوتمون بعد ٥سال بچم دنیا اومد یه مدت بیمارستان بودم
همسرم به داداشش گفته بود چه برادری هستی که نمیگی من مردم یازنده حالا بعد ٥سال نمیدونم چطور راضی شده اون زن سیاست مدارش بیان خونمون حالاشوهرم دوباره عشق قدیمیش پیدا کرده دیشب بهم میگه اون توهینارو فراموش کن زنداداشم هیچ تقصیری نداره خواهرام تو دهنش حرف گذاشتن اون کاری نکرده از خودت بزرگواری نشون بده بگو من درحدی نیستم که بخوام باهاش بحث کنم خودتو درحد اونا نبین بزار زنگ بزنم بگم بلند شین بیاین چن روز تعطیلات درخدمت باشیم منم گفتم دوباره عشق سابقتو پیدا کردی داداشت برامن ابرو نزاشت
من برای چی رفت امد کنم میگه نه ابجیام حرف گزاستن دهنش یه سگی شده بود شوهرم که نگو همینطوررررر دیشب بحث ودعوا کرد
که چرا هیچ کس نمیاد خونمون چرامن نباید راحت باشم من داداشم میخوام زنداداشم یه زن کامله
نمیدونم چکارکنم باهاش اصلا حرفمو نمیفهمه خیلی عذابم میده 😭 گفتم بیا حرف نزن میگه خب طلاق بگیریم بهتره که باتو نباید صحبت کزد فقط گفت هوا چطوره واینا
ببخشید طولانی شد 😑😑 بنظرتون من چکارکنم با این قوم اضالمین
ممنون میشم راهنمایییم کنید🙏🙏