پسر من دومه نه میخونه نه مینویسه. با هزار تازور میشینه سر دفتر اول به خودش فحش میده که بزرگ شده و مجبوره بره مدرسه بعد به خانومشون فحش میده بعد به من التماس میکنه که تکالیفو کم کنم، غلطهای املاشو نادیده بگیرم، صورت مسآله هارو خودم بنویسم و وقتی خوابش رفت بقیه مشقارو کامل کنم. دلیل شدم رسما
آخر مسیر زندگی هیچی نیست... زندگی همین مسیره. ازش لذت ببر. پسرای خوشگلم، مامان کوچولو عاشقتونه