کیا فیلم پرستاران( ایرانی) رو دیدن ؟ بیاید ی لحظه

مریمممممممممم671

مدیر استارتر

عضویت: 1397/10/09

تعداد پست: 1167

بچه ها این شهروز چ پرو هست

چقدر مهتاب خرهههه

لجم گرفته

آخرش شهروز چی میشه ؟ مال و اموال رو بالا میکشه؟؟

عشق را باور کن،عشق را با خوب و بدش باور کن،باور عشق زیباترین عشق خداس...

1398/11/07

20:39

1 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

ye1290

عضویت: 1398/04/30

تعداد پست: 4310

والا ی بار دیگه داداش یادم نیست والا

زگیتی دو کس را سپاس یکی حق شناس یکی حد شناس👌

1398/11/07

20:40

0 نفر لایک کرده اند ...

11211111

عضویت: 1398/10/30

تعداد پست: 112

نه آخرش خوبع

کاربر قدیمی ام حرف حق زدم ترکوندن منو دیگه حال کاربری جدید ساختن ندارم تاپیک سیاسی نمیزنم😭

1398/11/07

20:40

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

مریمممممممممم671

مدیر استارتر

عضویت: 1397/10/09

تعداد پست: 1167

نه آخرش خوبع

إ؟ پس آدم میشه.خب خیالم راحت شد😁😁

عشق را باور کن،عشق را با خوب و بدش باور کن،باور عشق زیباترین عشق خداس...

1398/11/07

20:40

0 نفر لایک کرده اند ...

sama79

عضویت: 1397/02/31

تعداد پست: 399

اه منم انقدر حرص میخورمممم از دستش ک نگووو میخوام بزنم لهش کنم حیف دستم نمیرسه 😕

1398/11/07

20:40

1 نفر لایک کرده اند ...

مریمممممممممم671

مدیر استارتر

عضویت: 1397/10/09

تعداد پست: 1167

اه منم انقدر حرص میخورمممم از دستش ک نگووو میخوام بزنم لهش کنم حیف دستم نمیرسه 😕

😁😁😁😂😂😂

عشق را باور کن،عشق را با خوب و بدش باور کن،باور عشق زیباترین عشق خداس...

1398/11/07

20:41

0 نفر لایک کرده اند ...

رویاجان68

عضویت: 1397/01/05

تعداد پست: 3341

من اونروز که بابای مهتاب سکته کرد مرد اینقدر حرص خوردم نزدیک بود خودمم سکته کنم🥴🥴

خدایا مارا به غصه های معمولی مان برگردان...به قسط های عقب افتاده ،ترافیک های طولانی،خیابان های شلوغ، دغدغه های زیاد،هدف های سخت،خستگی های مفرط...به همان روزها که همدیگر را قضاوت میکردیم وبه قضاوت های هم توجهی نمی کردیم.به همان روزها که دنیا اینقدر آلوده نبود،که آلوده بود وحاد نبود ،که آلوده بود واز آلودگیش نمی مردیم...که دلواپس حال عزیزانمان بودیم نه جانشان !ما را برگردان به روزهایی که سلامتی اینقدر گریز پا نبود ،که میشد لابه لای همین مشکلات و دغدغه های ریز ودرشت،با خیالی آسوده فنجانی برداشت ،چایی ریخت ...کنار پنجره ای ایستادودر کمال اطمینان و آرامش نفسی عمیق کشید .که می شد کسی را به آغوش کشید وآرام شد .میشد دستان کسی را گرفت وبدون هراس تمام شهر را قدم زد وغصه ها و درد ها را فراموش کرد .دلمان لک زده برای یک آغوش، یک لبخند ،یک خیال تخت...دلمان لک زده برای یک زندگی آرام و معمولی ...خدایا در آغوشمان بگیر که خسته ایم ...خودت حال زمین را خوب کن

1398/11/07

20:42

0 نفر لایک کرده اند ...