2737
2734

اقا یه جوری بگین که نترکیم😂😁

رمز قبلیم رو پیدا نکردم،مجبور شدم با کاربری جدید بیام🌺

اوايل عقد

برادر شوهرم ٢ماه نديدم وقتي اومد ميخواستم بگم چه عجب چشممون به جمال شما روشن شد

گفتم بالاخره چشمتون به جمال ما روشن شد😐

دیدین خدا بالاخره بغلمو با دستاش پر کرد؟                         امضای قبلیم: خدایامیشه بغلمو با  دستات پر  کنی؟ آخه  مامانم میگه: دستای خدا به لطافت نوزاد تازه  متولد  شدس❤ 

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

سوتی مامانم یبار برام خواستگار اومده بود وقتی داشتن میرفتن مامانم اشتباهی گفت زحمت دادید🤣😆

لطفا کتاب‌ِ خوبِ‌ غیرِ زرد معرفی‌ کنید#عاشق_کتاب علاقمند ب رمان‌های روانشناسی طور هستم کتاب‌هایی ک آشنا هستم کوری_دختری از جنس خاک_کیمیاگر_جز از کل_کتاب دزد_بلندی های بادگیر_دختریکه ماه را نوشید_ما تمامش میکنیم_خطاب به عشق
2731


من یه سوتی غلیظ دارم، قبلا هم گفتم؛


یه بار رفته بودم خونشون، و وظیفه غذا درست کردنو به عهده گرفتم(خیر سرم) و داشتم با شور و اشتیاق غذا میپختم، و چقدر هم از خودم داشتم تعریف میکردم (بنده خداها نمیدونستن چه آشی واسشون پختم)

هیچی دیگه؛ فاجعه رخ داد و من به جای نمک، شکر ریخته بودم تو غذا
( خب تقصیر من چیه 😟😟؟ هر دو سفیدن، اصلا چرا باید هر دو یه رنگ باشن 😣؟

خدا. ! قربون عظمتت بشم، تو که قدرتشو داشتی 💪💪چرا این ۲ تا رو شکل هم آفریدی؟

الانم دیر نشده، پاشو رنگ یکیشونو عوض کن، (رنگ پیشنهادی من صورتیه 😍😍)

خلاصه با هزار فیس و افاده سفره رو چیدیم و غذا رو کشیدم واسشون، چشمتون روز بد نبینه، با تناول کردن نخستین لقمه ها یهو دیدم سفره شبیه به جزیره ی ناشناخته شد.
سوت و کور (صدای جیر جیرکها رو‌ میشد شنید)

اون موقع تازه فهمیدم‌که چه کردم😱😱😱

دوست داشتم همون لحظه، اسرافیل عزیز تو سورش میدمید و دنیا خاتمه پیدا میکرد.

(ولی حالا دارم میگم ای کاش به جای شکر، سیانور میریختم توش)

رنگ در رنگ و‌ به هر رنگ هزارانش طیف           نغمه در نغمه و هر نغمه به یاد یاران
2738

ما نامزدیم دیگه تا مرحله اخر نرفتیم ولی خب سطحی چرا


یبار درحال چیز بودیم خونه اونا و مادر و پدرشوهرم خونه بودن


من یکم از اول رابطه میترسم


داشت میرفت جایی که نباید بره بلند گفتم وای فرشاد بخدا دم دره(منظورم پرده بود که همون جلوعه داستانه)


اونم طفلی فک کرده بود مامان یا باباش دم درن دارن میبینن


سریع پرید اینور دمر افتاد چشمشو بست مثلا خوابه😂😂


تا چند دیقه من تو شوک بودم و بعد انفجار



کاربر محترم بفهم و شعور داشته باش که نظر هر شخصی برای خودش محترم و از نظر خودش درسته، اگر شما نظر مخالفی داری دال بر این نیست که شما عالم مطلق هستی و نظرت درسته.. پس با بیشعوری تمام و با الفاظ دور از شان انسانی منو ریپلای نکن

روز عروسیم یه کاری کردم میخوام خودمو بکشم😣😣😣😣😣


تاحالا دیدین عروس شاباش 10تومنی بده.ای خااااععععععک😭این چه کاری بود من کردم

این😊منم         اینم😈منم   حالابستگی داره که    تو  چطورباشی......
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز