سلام بچه ها حالتون خوبه ازون جایی که تو تاپیکای قبلم هست من و شوهرم کلا طلاق عاطفی گرفته بودیم تا این که یه جا الکی کتک زد و کارمون داشت به طلاق میکشید ازون جایی که یه بچه کوچیک دارم نمیخوام بی پدر شه تصمیم گرفتم شوهرمو عاشق کنم با محبت زیاد اما از وقتی دارم محبت میکنم احساس میکنم داره سوع استفاده میکنه مثلا موهاشو دوست ندارم برسه داره می رسه یا امروز احساس کردم یکم ابرو هاشو کوتاه کرده قبلا باز این قدر پررو نبود الان علنی به موهاش می رسه زنگ میزنم سر کارش مثلا همکارش خواب باشه اخه شبکارن هرچی فحش از دهنش در میاد میگه بارها پیش همکارانش تحقیرم کرده پشت تلفن همش میخواد قهر کنه تازه فهمیده واسه حفظ زندگی دارم تلاش میکنم سر یه سوال کوچیک که حالت گیر داشت گفت اگه باز ادامه بدی عید پیشت نیستم خطاهاشو نباید گیر بدم یا ایراد بگیرم چون دعوا می ندازه به سر کارش باز زنگ میزنم و محبت میکنم اما ناراحت حرف میزنه تو ماشین اهنگ زیاد میکنم الکی گیر میده قشنگ حس میکنم دوسم نداره بهش گفتم از رفتارت معلومه دوسم نداری قیامت کرد شما جای من بودید به این آدم چیکار میکردید اهل شه ازون جایی که اصلا نمیخوام دعوا شه اما هر کاری میکنم طلبکار و ناراحته به محبت کردن ادامه بدم؟؟؟؟یا محل ندم کلا ناز نمیکشه یعنی اگه دعوا کنیم مقصر باشه قهر کنم تازه یه چی هم طلبکار میشه آخرش خودم مجبورم بدون منت کشی حرف بزنم چون قهر طولانی میشه جدیدا احساس میکنم دارم خفه میشم و تپش قلب گرفتم راهنمایی کنید چیکار کنم خودم آروم باشم و تحقیرم نکنه و جذبم شه و خودم رو باارزش کنم نمیدونم از چه راهی وارد شم چون خر به تمام معناست لطفا راهنمایی کنید کمکم کنیدممنون لطف دارید
بی محلی واقعا چیزی بهتر از نیس یکیم اینکع بقیه ازت تعریف کنن از زیبایت اخلاقت مرکز توجه دیگران باشی مثلا میتونی برو سرکار بعد هی با دوستات یا همکارت بیری تفریحو اینا حسرت بودنتو بخوره
خیلی دلم میخواد تو مکالمه از واژه(( اشتباه به عرضتون رسوندن)) استفاده کنم ولی همیشه هول میشم و میگم گوه خورده کی گفته :| وقتی یه اتفاق بد برای یه ایرانی میافته دو دسته وجود دارند_خودش و اطرافیانش که اعتقاد دارن چشم خورده _دشمنانش که اعتقاد دارن بالاخره خدا جوابشو داد😐😂