آخ نگم براااات...
فقط سوتی میدادیم...
یکی از خاستگارام ابرو برداشته بود..داداشام هی ب ابروهاشون اشاره میکردن هی ابرو مینداختن بالا..من نمیفهمیدم چی میگن.یه دفعه مامان پسره گفت چشم بعد ازدواج دیگ ابرو نمیگرع...
یکی دیگه هم..مامان پسره ب بابام گف اگ اجازه میدین رختر و پسر برن صحبت کنن...بابام اجازه داد..حالا من هی ب پسره نگاه میکردم ک بلند شه بره تا من پشتش برم...حالا نگو اول من باید بلند میشدم...😂😂