بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه معلم خیلی خیلی چاق داشتیم. وحشتناک چاق بود. جوری که هر وقت میومد فقط مینشست سرجاش اصلا بلند نمیشد. معلم ادبیات بود بچها خیلی میترسیدن ازش خیلی بداخلاق بود. یه بار بالاخره اومد پای تخته یه چیزی رو توضیح بده، بعد گفت هر کی فهمید دستشو بالا بگیره.هیچکس دستشو بالا نگرفت از ترس😂 بعد گفت هرکی نفهمید دستشو بالا بگیره، باز هیچکس دستشو بالا نگرفت😂😂😂 بعد یهو داد زد کلاس که نیست دیوونه خونست.🤣🤣🤣 ول کرد رفت بیرون از کلاس
مامان یه پسر ناز و خوشگلم🥰 دختر قشنگم عزیزدل مادر😍من و بابا و داداشی بی صبرانه منتظر دیدن روی ماهت هستیم😍🥺خدایا مواظب دخترم باش، سالم بیاد بغلم❤
یادش بخیریه معلم علوم داشتیم اول مهربایه تیکه میله گردآهنی اومدازینایی که توساختمون استفاده میکنن بعدازیه هفته فهمیدیم واسه چی آورد😂😂😂😂یه معلم اجتماعی هم بودقیافش بدبودبچه هابهش میگفت کله پاچه یه روزعجله ای اومدسرکلاس کمربندنبست شلوارش داشت میوفتادشورتش پیدابودانقدرخندیدیم که همه روفرستادپیش مدیررنگ شورتشم آبی بود😅😅😅😅😅