یبار خرگوش خواهرزادمو بغل کردم نوازشش کردم گَرم شد شاشید روم،بزرگم شده بود اذیت میکرد فروختنش،همه چی رو میجوید خراب میکرد،اهل خونه رو گاز میگرفت فرار میکرد،میومد سر سفره کله شو میکرد تو لیوان خواهرزادم آب میخورد...
آیت الله بهجت:گشتیم و گشتیم ذکری بالاتر از صلوات پیدا نکردیم.
باید بهش یاد بدی. چند جور بازی هست، باید امتحان کنی چند روز تا چند هفته ببینی کدوما روُ بازی می کنه. مثلن یکیش این که بعضی از خرگوش ها خوششون میاد اسباب بازی پرتاب کنن یا جا به جا کنن. اسباب بازی هاشوُ پخش کن، هر کدوم پرتاب یا کرد جابه جا می کرد برگردوندن سر جاش. برعکسش هم میشع که تو جابه جا کنی اون برگردونه. خرگوش من یه صدف داشت اصرار داشت حتمن یه جای خاصی باشع. من هی جاشوُ عوض می کردم، اونم هی برمی گردوند سر جاش.
⚠️ اولین درس اقتصاد: منابع و امکانات محدودن. ⚠️ اولین درس سیاست: اولین درس اقتصاد رو نادیده بگیر. ⚠️ بند و بار برای چهارپایان استفاده میشه، نه برای انسان. انسان بند و بار نداره، ارزش و چهارچوب داره.
« Made in pain 💔» به دَشتـی رسیدی بلندتر بخند! بلندتر بخند یادِ خونه بیـوفتُم ..:) هر هویتی رو رها کردم. هر احساسی رو از بین بردم. هر خاطرهای رو دفن کردم و هر آرزویی رو نادیده گرفتم. به نظر میرسه بینقصترین فرصت برای زندگیکردنه. بدون زنجیر. مردمان شهر برای آزادی تابوت ساختندو برای عشق مرز، غافل از اینکه نه آزادی در تابوت جا میگیرد، نه عشق مرز میشناسد.-ارنستو چگوارالینک تاپیک اهدای عضو من کلیک کنید. ❤️
😂تازه میرفت دستاشو میذاشت رو پله آشپزخونه خودشو دراز میکرد وامیستاد تو آشپزخونه رو نگاه میکرد که خواهرم بهش نون و پنیر بده،دامادمون هرروز با یه شاخه درخت کوچیک میومد خونه،برگاشو میکندن میدادن خرگوشه بخوره،بعضی وقتا گوشه اتاق پشگل میکرد مجبور بودن با جارو برقی جمع کنن،اصن یک دردسری شده بود.
آیت الله بهجت:گشتیم و گشتیم ذکری بالاتر از صلوات پیدا نکردیم.