2410
2553

جاری و برادرشوهرم بی دلیل ّّبه ما بی محلی کردن و فاصله گرفتن منم  همیشه از بی محلی شون ناراحت میشدم ولی بی احترامی نکردم ولی به مرور منم مثل خودشون شدم روابط شد در حد سلام و خدافظ اونم از طرف من چون بیش از این راه نمیدادن حتی وقتی مهمون میرفتیم خونشون هم سرد و بی محل بودن ...

گذشت و گذشت تا دیدم همون سلام خشک و خالی هم زورشون میاد حتی شوهزم میدید که بارها اومدم دیدبوسی کنم با جاریم محلم نداد و جواب سللمم به زور میداد... 

ولی من بازم سعی میکردم روابط نگه ندارم مثلا هربار میدیدمشون سعی میکردم سلام و احوالمرسی گرم کنم ولی اونا سرد سرد بودن...

حتی محل شوهرمم نمیداد.... مثلا اخریا باردار بودم رفتم خونشون عیادت برادرشوهرم جاریم اصلا محل نداد و اصلا نیومد پیش ما دو دقیقه حتی بشینه حتی موقع رفتن هم خواستم دست بدم خدافظی کنم محلم نداد .... حتی باردار شدم یه تبریک خشک و خالیم نگفتن هر وقتم دعوتشون کردیم نیومدن.....عید ما احترام گذاشتیم روز دوم رفتیم خونه شون ..نیومدن همه جا رفتن ولی خونع ما دوماه بعد اومدن...

بگذریم.... خیلی موارد زیاد هست...

حالا بعد بارداریم و بچم اینا بدتر شدن با ما دیگه اصلا نیومدن و کات کردن... هرچی مراسم بچم بود مثل جشن سیسمونی که همه فامیل گفتیم اونا نیومدن ...جشن دندونی گرفتم دعوت کردم نیومدن.... حالا هم برا بچم جشن تولد گرفتم همه فامیل اومدن فقط اونا نیومدن.... زنگ زدم جاریم دعوت کنم خیلی سرد حتی احوالپرسیم نکرد... و نیومدن... ولی ما همه وظایفمون به جا اوردیم چند سال همه جشنای بچه هاشو رفتیم چقدر با ذوق ساعتها میگشتم برا بچه هاش کادوهایی پیدا کنم که خوششون بیاد تزیین میکردم... بماند که اونا اخرین باری که مارو دعوت کردن چندسال پیش بود اونم اون اوایل بود که همون روزی بود که سقط کرده بودم جاریم استثناعن اون روز سقط من زنگ زد دعوت کرد که منم ترسیدم بی احترامی بشه قبول کردم و رفتم و بعدشم حالم کلی خراب شد و ده روز خوابیدم.... چقدر احمق و ساده بودم که فکر احترام به جاری بودم ولی فکر جون خودم نبودم که احمق جان تازه سقط کردی باید استراحت کنی... هنوز مامانم دعوام میکنه که با اون حالت چرا رفتئ ....


حالا سوالم اینه که من با اینا چه کار کنم خیلی بهم برخورده که نیومدن تولد دخترم حالا دیدمشون چکار کنم؟ بی محلی کنم متم دیگه سلام احوالپرسی نکنم... انگار نه انگار... خیلی بهم توهین کردن...

دلم میخواد حتی دیگه سلامم نکنم بهشون و تو جمع دیدمشون حتی نگاهشونم نکنم....

نظر شما چیه؟؟؟؟؟

عین خودش باش

من دوس دارم آدم خوبی باشم متاسفانه زبونم یاری نمیکنه😁...تیکر یکسالگی فندق مامان..مامان جان انشالله بیاد اون روزی که دامادیتو. فارغ التحصیلیتو. موفقیتت تو اون عرصه ای که خودت دوس داری رو ببینیم منو بابایی...خوشگلا یه صلوات مهمونم کنید . بعدش بگید تامنم براتون صلوات بفرستم♥️♥️🥰

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2720
2714

کار خودتو بکن،ی سلام خشک و خالی،نزار فکر کنن چون نیومدن ناراحتی،اتفاقا ی جا دیدی کلی از تولد تعریف کن که چقدر خوب بود و خوش گذشت،یا عکس کوچولوتو بزار پروفایلت بنویس یکی از بهترین روزهای زندگیم

من بودم مثل خودش رفتارمیکردم شما ادب و احترام خودتون نشون دادین دیگه نه بی احترامی کن نه باهاشون گرم بگیر انکار ک همچین کسای وجود ندارن

مطمعن هستم لحظه تحویل سال ۱۴۰۰من مادرم وبارها از خدا بخاطر اینکه حس مادرشدن ازم دریغ نکرده شاکرهستم الهی آمین خدایا شکرت من واسه همه منتظرا دعا میکنم شماهم واسه من دعا کنید لطفا تشکر
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز