سلام عشقا
من یه مشکل دارم یکم طولانیه اگه حوصله دارین بخونین به شدت نیاز به مشاوره دارم
من 25 سالمه لیسانس نرم افزار دارم. الان یکسال و خورده ایه تو یه شرکت مسئول کارای سایتشم.
تو مسیر برگشت از محل کارم از یه فست فودی که رد میشدم همس سنگینیه نگاه حس میکردم. ولی من هیچوقت سرمو بالا نمیاوردم ولی میدونستم بینشون یه پسری هست از من خوشش میاد. منم کلا اصلا نگاشون نمیکردم زود رد میشدم. خلاصه چندماهی گذشت. اواسط ابان بود اومد بهم پیشنهاد داد. من زود گفتم نه و رفتم. اصصلا دلم نمیخواست جواب اره بدم چون ادمی که میخواستم باهاش دوست شم. دوست داشتم یجور دیگه باشه. حداقل دوست داشتم یه جای بهتر کار کنه و تکلیفش معلوم باشه. مدام بیکار جلو در نباشه
دیگه تا یمدت تا یه مدت از مسیر دیگه رفتم. دوهفته بعد دیگه یکاری داشتم اون مسیر زود رد شدم دیدم اومد دنبالم خلاصه گفت قصدم جدیه و پشیمون نمیشی من قبول کردم.
ولی الان کلی مشکل دارم باهاش. اول اینکه خخیلی حساس و غیرتیه. خونه فامیلم میگه پسر بود یا نرو یا میری خیلی لباس تنت مناسب باشه. محل کارمم جدیدا خیالش راحت شده ولی میگه بعذ ازدواج نباید بری. من کلی مقاومت کردم دیگه گفت نمیشه گفتم باشه دوسال اول نمیرم ولی بعدش روش باز فکر کنیم. اینستارم همون روز اول گفت همرو انفالو کن یعنی پسرارو. حالا اینا هیچی من فکر میکردم حداقل شاید پس اندازی چیزی داشته باشه کلا پول نداره. گفتم شاید باباشینا کمکش کنن. چندروز پیش باکلی خجالت بعد دوماه پرسیدم برنامت چیه واسه خرج عروسی. گفت عروسی که گرونه ادم نگیره بهتره. بعد وام ازدواجم میدیم رهن خونه. بقیه خرجارم از الان تا دو سال دیگه که ازدواج کنیم پس انذاز میکنیم باهم. الان کار ثابت نداره ساعت شیش عصر میره رستوران تا نزدیک ۱۲. پولیم پس انداز نکرده. ولی خیلی دنبال کاره.
بهش با لحن خوب گفتم یعنی هههیچی پس انداز نکردی؟ تنها امید وام ازدواجه؟
گفت نه نکردم. دیگه پس اندازامم واسه خرید سربازی و لباس و مسافرت رفت
گفتم به شوخی ای ولخرج فکر اینو نکردی میخوای زن بگیری. گفت باهم درستش میکنیم
بچه ها چیکار کنم؟ تازه بعد ازدواجم نمیتونم کار کنم که حداقل هرچی خواستم بگیرم. هنوزم تکلیف کارش معلوم نیست پس اندازم نداره.
بعد بچه ها طبق گفته خودض خیلی منو دوست داره و چند ماهی زیر نظرم داشته بعد اومده. ادم مهربونیه
ولی من هنوز دوسش ندارم
بعد نمیدونم چیکار کنم. کمکم کنید