خانوما ده روزه زايمان كردم
تا سه شب پيش مامانم كنارم بود(شوهرم با خانوادم قهر كرد سر ي موضوع )مامانم از پيشم رفت(من ي شهرغريب زندگي ميكنم(بيست و يك سال سنمه خواهر هم ندارم
دلم برا مامانم و بابام و داداشم تنگ شده يواشكي گريه ميكنم.الان شوهرم خوابيده بچمم خوابه خونه هم ساكت و سوت و كوره خيلي دلم گرفته)دو روزه ن ناهار خوردم ن شام خيلي حالم بده😭😭😭😭
بیا بغلم
غذا بخور شیرت میخشکه
عزیزم اینکارو نکن شیرت خشک میشه
یا علی. مامانت چه فکری رفت ولت کرد بدنت داغون میشه بچتم مریض میشه تو الان باید پنج وعده غذا خورده باشی چه مامان بی فکری داری
الهی عزیزم.ایشالا ک مشکل شوهرتو خانوادت زودتر حل شه.بری نزدیکشون زندگی کنی
نکن افسردگی میگیری ی چیزی بخوراون طفل معصوم گناه داره انشالله قدمش خیره درست میشه
چرا یواشکی گریه میکنی؟
جلوش گریه کن ببینه چیکار کرده
ب بچت فکرکن تا چیزی نخوری اون طفل معصوم چه جوری سیر شه اخه
منم شهرغریبم وقتی زایمان کردم بچم زردی داشت مادرشوهرم اینورمیرفت میگفت تقصیرتویه ک بچه زردی داره اونورمیرفت میگفت بچه هم بودم
الان میگم اگه این عقلموداشتم هیچوقت اجازه نمیدادم ب خوش جرات بده ک بهم اون حرفوبزنه.اونقدربهم اب گشنیزدراورده بوداورده بودبیمارستان میگفت بایدبخوری زهرم باشه بخاطربچت میخوری منم اون ک میرفت قشنگ میریختم سطل اشغال بیمارستان میومدم
عزیزم این به خاطر افسردگی زایمانه.نگران نباش تا ۱۰ روز دیگه بهتر میشی.به شوهرت بگو قرص امگا۳ از داروخونه برات بگیره .روز درمیون بخور .هم واسه شیرت خوبه و هم واسه ی روحیه ات
