خواهرشوهر

بچس بابا میخای با نصف بچه در بیفتی😅😅

وای مث مال منه. حالا این عنتر 10 سالشه باباشم چند ساله مرده..انروز شوهرم داشت در مورد ولنتاین حرف می‌زد میگف اره بعضیا توقع دارن منظور شوهرم من بودم بعد اون میمون زرتی برگشت گف والا ما ک توقع نداریم... شوهرم گف ن بعضیا دارن دیگ. اون باز ب خودش گرفت گفت حالا انگار مثلا پارسال ناراحت شدیم کسی چیزی واسمون خرید. میخاستم بگم میمون بابات چیزی واست ميخريد ک حالا از شوهر من توقع داری؟؟؟؟ بخدا ی بارم واسش تولد نگرفته بود باباش از وقتی باباش مرده انتظار داره هرکار برا من میکنن برا اونم بکنن. انقد حرص میخورم دارم دیوونه میشم باردارم هستم بیچاره بچم. این احمقم عشق خورامیه ی بار خونه داییش بودیم کیفم تو اتاق خوابشون بود دیدم هی میره و میاد آخر سر داشتیم میرفتیم کیفمو نگاه کردم دیدم تخم خوراکیو ملخ خورده تو کیفم. ب روش نیاوردم ولی خونه خودشونم بریم کیفمو هرجا بشینم میذارم کنار خودم.

بگوبدون اجازه دست نزنه من خوشم نمیادبه خودم بگه تابهش بدم هرچی خواست

چیزی به روش نیار،خودش بعدا عقلش میرسه خجالت میکشه.ولی بهش بفهمون غیرمستقیم که بدت میاد کسی بدون اجازه از وسایلت استفاده کنه

ولی اینکه کار نمیکنه تو خونه به شما ربطی نداره مگر اینکه باعث شه شما بزحمت بیفتی و مثلا کارای اونم انجام بدی.وگرنه توقع نداشته باش پاشه کار کنه ک شما کار نکنی خونه مادرشوهرت

۱۴ ساله خیلی کوچیکه 

به نظرم درمورد اینکه کارهای خودشو تو خونه انجام میده یا نه که اصلا نظر ندید چون به خودشون مربوطه

درمورد وسایل شما... خودتون حرفی نزنید اما همسرتون میتونه به مادرش یا خواهرش مستقیما تذکر بده

به روش هم نخندید ... خواهر کوچیکتر حواشی و مسایل زیادی داره.

امیدوارم شاد باشید 

واسه من دعا کنید

جای تو بودم با همون کیف آرایش میکوبیدم تو سرش 😁😁😁😁😁😁😁

تازه خواهر شوهر من ما عقد بودیم دوتایی تو اتاق بودیم مثلا عصر میخواست بیاد صدامون کنه در نمیزد همینجوری میومد داخل دیگه یه بار شوهرم بهش گفت مگه تو گاوی دیگه در زد یا هرجا می‌خواستیم بریم زودتر از ما تو ماشین بود دیگه شوهرم چیش گفت منم انقدر قیافم کردم توهم محلش ندادم الان درست شده کلا اولا فک میکردم ادمه تحویلش میگرفتم الان محلش نمیدم پررو نشه اعصاب خودمم راحته ببین این چه جونوریه مادر شوهرم میگه کاش یکی بیاد اینو بگیره راحت شم چون نه خواهر شوهر بزم انقدر بیخوده نه شوهر من

حالا یه ذره از وسایلت استفاده کرده آسمون که به زمین نیومده عزیزم☺

کوچولوعه دیگه...اوایل سن بلوغ و نوجوونیشه بدقلق شده

یه چند سال دیگه اوکی میشه

فقط صبر داشته باش..باهاشم معمولی رفتار کن.نه خیلی سرد و نه خیلی گرم

والا بوخودا

اصلا هم بچه نیسن عین گودزیلا هسن منکه اگه میتونستم یه سیری کتکتش میزدم آدم شه نکبت