بچه ها وسواس گرفتم کسیم نیست باهاش حرف بزنم.
هر کاری میکنم حس میکنم میگن این دختره تا دیده میخوادداز شوهرش جدا شه همچین کاری انجام میده ، که بقیه ازش خوششون بیاد.بعدش اشکم درمیاد.
هرروز یکی برای رزیدنتای کشیک صبحونه میخره امروز من داوطلب شدم.
یا
الان ۵ رزیدنت فک اتاق عمل بودیم بین دو مریض فاصله افتاد گفتن بریم تو حیاط تو برف یکم.رفتیم یکم عکس گرفتیم برگشتیم. باز الان عذاب وجدان گرفتم و قلبم درد گرفته . با این که قبل از این قضایاهم بازم از این کارا میکردیم.
نمیدونم چطور رفتار کنم😭