2737
2734
عنوان

از بابام خجالت کشیدمممم😭😭😭😭😭

| مشاهده متن کامل بحث + 4453 بازدید | 152 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شوهرم خانوادم بعد8 سال اوکی دادن اول با بی رحمی جدامون کردن کلی تلاش کردم تا صلح برقرار کنم

هعیییی منم بابام مخالفه خیلی زجر میکشیم

میگه من رگ گردنم بره تو رو نمیدم ب این

میگه حتی من مردم مدیونین اینو بدین ب این

اقد زجر میکشم ک نگو  


چجوری راضی شد پدرت 

دلیل مخالفتش چی بود

یه صلوات برا خوب شدن حال دلم میفرسین😢
من تو روشون داد میزدم من مسعودو میخام

من قبل ازدواج هر چی جهیزیه واسم میخریدن روی کارتونش می نوشتم تقدیم به هاشم عزیرم(اسم شوهرم تو رویاهام هاشم بود)روزی که جهیزیمو بردن خونم شوهرم نوشته های روی کارتون رو دید عصبانی می پرسید هاشم کیه یالا بگو.....  حالا از من انکار از اون اصرار

کم شنوا هستم و از سمعک استفاده می کنم .وقتی با کسی حرف میزنم طرف مقابل به جای اینکه به من نگاه کنه به گوشم نگاه میکنه و همین امر باعث شده دیگه نخوام با کسی ارتباط برقرار کنم.خواستم بگم لطفاً مراقب نگاه هایتان باشید.کم شنوایان و ناشنوایان خجالت میکشند.
2731
منم دغدغه بارداری رو داشتم... اما هم بارداریمو فهمید هم سقطمو فهمید...دیگه خجالت خود به خود از بین ...

الهی... از ته دلم آرزو میکنم برات به زودی یه فسقلی سالم و زیبا بغل بگیری ان شالله

2738
من قبل ازدواج هر چی جهیزیه واسم میخریدن روی کارتونش می نوشتم تقدیم به هاشم عزیرم(اسم شوهرم تو رویاها ...

حالا چرا هاشم😂😂😂😂

دنیا به دست کسانی که کارهای شیطانی انجام می دهند،نابود نخواهد شد، بلکه به دستان کسانی نابود می شود که آنها رامیبینندو هیچ کاری نمیکنند.                                                                         (آلبرت انیشتین)
الهی... از ته دلم آرزو میکنم برات به زودی یه فسقلی سالم و زیبا بغل بگیری ان شالله

فدات عزیزم..ممنون...انشالله

خدایا شکرت به خاطر نعمت فرشته کوچولویی که تو دلم گذاشتی💖💜💟 خداجونم تو رو به حق فاطمه زهرا دامن همه منتظرا رو سبز کن الهی آمین 🌹🌹
این خجالت بازیا مال زمان قاجار دختر من ۱۴ سال پیش ازدواج کردم تازه درمورد خواستگارام با پدرم گفتگو م ...

من حیلی با پدرم معذبم 

یعنی کل حرفامون سلام و خداحافظه

یجوری شدم یهو مامانم گفت

اولین بار بود جلوی من حرف خاستگار زده میشد

همیشه بین خودشون میگفتن 

مامانم به من میگفت که نظرمو بگم

راحت باش بابا این حرفا نداره دیگ میرفتی تو اتاقت من برای بار اول که برام خواستگار اومده بود با مامانم حرف زدن بعد از اینکه تلفن قطع شد گفتم مامان مامان چی شد چی شد کی میان؟ 😅😂😑

البته بابام نبود خداروشکر

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز