به راهنماییتون نیاز دارم من حدود 3 سال پیش به اسرار پدرم ازدواج کردم دختری که باهاش ازدواج کردم از یه خانواده معمولی بود دختر شاد و مهربونی بود از اون اول خیلی محبتم کرد از همه چیزش می‌گذشت برا من حتی حاضر میشد تا ساعت 4 بعد از ظهر نهر نخوره تا همراه باشیم
الان بقیه شو میگم
مرداهم قطره چکونی بلدن؟
خب
🤔
اسرار=اصرار
من تنها سر سفره نشینم ولی من لیاقتشو نداشتم خیلی اذیتش کردم خیلی عذابش دادم حتی گاهی مقصر خودم بودم ولی سر اون داد میزدم حرفایه ناجوری بهش میزدم ولی اون لبخند میزد میگفت دوسم داره کتکش میزدم هیچی نمی‌گفت
خوب
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
