جلو خواهرم اینکارو نکرده جلو کسی بوده اون اومده ب خواهرم گفته بیچاره بچه خواهرهم بچه طلاق هست ما خیلی اعصابمون واسه خرد میشه اگه هم حرفی بزنیم برادرم دخالت میکنه طرف زنش هست اینقدر کارا سربچه خواهرم اورده ک یکی و دوتا نیست ک بگم
نهایتا خوایتی بری سر بزنی به مادرت یا باسوهرت برو
یا بچه هات بسپار به شوهرت خودت یه نیم ساعت برو
خواهراتم چیزی گفتن بپیچونشون بگو باسه و کار خودتا انجام بده کم کم عادت میکنن نظر ندن
ولی دلم میخواد زن داداشتا خفه کنم
عجب
من دلم ازاین میسوزه چرا بچه‌هاش فضولی دروغ میکنند من مادرشوهرم چند روز خونمون بود بچم سپردم دست دخترم بعد حواسش نبود بچه ازروپله افتاد مادرشوهرم یه سیلی زد به دخترم خیلی ناراحت شدم ولی اصلا به روی خودم نیاوردم گفتم دخترم بی ادب میشه حرمت میشکنه بعد دخترم گفت مادرجون منوزد بگریه گفت منم گفتم خوب کرده که زده دستش درد نکنه مادرشوهرم خودش خجالت کشید..ولی بچه های داداشم هرروز دارن به من ومادرم تهمت میزنن بعد زنداداشم میادناراحتی میکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
