ب نظرتون چيكار ميشه كرد و چطور ميشه رفتار كرد با يه مردي كه اصلا هيچي حاليش نيس فقط خوابه از خواب بيدار ميشه پاي تلويزيونه شام كه خورد ميخوابه ...اصلا ب فكر خرج و مخارج نيس ..تمام بار به دوش خودمه ...انگار زن گرفتم...به معناي واقعي زن گرفتم..كه زنم ب شدت ادم بيخياليه...عين عروسك بايد حركتش بدي باش حرف بزني بعدم خودت جواب خودتو بدي. ديگه از خستگي. و همه چي گذشته شدم يه مرده ي متحرك با روحيه و قلبي ضعيف...كه دارم تحمل ميكنم تا بگذره و پير بشم و مرگ بياد سراغم... نه تفريح داريم نه حتي ي قدم زدن ساده ..نه خريد ميريم..نه جايي ..عين دوتا دانشجو كه دارن ب اميد فارغ التحصيل تو خوابگاهِ پر از مشكل زندگي ميكنن...خيلي بده...خيلي....يه زندگي شبيه باتلاقي كه سياهه حركت نداره فقط بيشتر توش فرو ميري و...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خيلي پشيمونم...اما نميتونم جداشم...چند بار تصميم گرفتم حتي پيش وكيل رفتم...اما خيلي سخته.. جايگاه اجتماعي خودم خونوادم ... خراب ميشه حرف مردم ...نگاه مردم .نميشه...