بچه ها ۳سال وضعیت مون افتضاح شده
ی شبه همه چی رو ازدست دادیم پول که به درک
همسرمم دیگه ادم قبل نیست
روانشناس رفتیم اما خودش گفت کمکی بهم نمیکنه
ونمیرم مشکل من چیز دیگه ای هست
من هم گفتم بخاطر مشکلات حتماافسرده شده
سعی کردم بریم سفر چیزایی وکارایی کهدوس داشت رو براش کردم ولی..
پرخاشگر شده بود اصلا بامن بدحرف نمیزد اماالان..
تاکه ی روز باگریه گفت
باور نمیشد اصلا اینقدر غم تودلش باشه و یهوبشکنه وبگه درد من پول و..نیست
وگفت که سه تاجن رو میبینه
شب هانمیخابه
دراتاق رو میبنده و میشنوم که داره باکسی حرف میزنه
بعضی شب ها ساعت ۳حالش بد میشه بدنش فلح میشه
وبه اینه ها نگاه نمیکنه
من قران میخونم اما میگه نخون بزار برن
یهو میبینم صداش عوض میشه وبلند بلند میخنده
من ازاسترس میمیرم
کسایی هم که بهشاعتقاد ندارن بهتره نظری ندن چون من هم نداشتم اماالان ...
بخدادیگه نمیدونم چیکارکنم
خودش میگه خیلی قدرتمند هستن و زورشون زیاده
ازطرفی هم من سیدهستم
وهمسرم میگه ازتو میترسن وبهت نزدیک نمیشن
وبشدت ازت نفرت دارن
بنظرتون جیکارکنم
دعانویس ها رونمیتونم بهشون اعتماد کنم