سلام به همگی
من یه دختر ۱۷ ساله هستم و چند وقتیه فهمیدم پدرم زن داره...که البته زنش غریبه هم نیست و خیلی سال دوست خانوادگیمون هستن...شوهرش فوت شد و حالا چند سالیه مخفیانه همسر پدرم شده....همین الانم دوست مادرمه و گاهی رفت و امد دارن چون مادرم خبر نداره...البته پدرم همیشه ازمون حمایت کرده و همین الانم مثل قبل مهربون و زحمتکشه...اما اون خانوم همش در گوشش میخونه و تو کاراش دخالت میکنه و خیلی رو مخه از پیاماشون متوجه میشم...همش از پدرم پول میخاد و چشمش به ثروتیه که پدرم با خون دل و سال ها سختی به دست اورد...پدرم به خاطر بدبختی خودش و خانوادش باهاش ازدواج کرد که بهش نفقه بده...پدرم نمیدونه من فهمیدم مادرمم خبر نداره و دلم نمیاد بهش بگم...چون پدرم خلاف شرع نکرده قدرت مخالفت باهاشو ندارم از طرفی هم ممکنه تو فامیل غشغرق به پا شه و زندگیمون نابود شه... خودم از پسش برمیام...حالا اون خانم فوق العاده خودشو میگیره و کلاس میزاره...همش معلوماتش رو به رخ من میکشه چون کم و بیش بهش رسوندم که از ازدواجشون خبر دارم...با اینکه تا کلاس پنجم بیشتر نخونده همش در حال کلاس گذاشتن و جلب توجهه...یبار تو جمع دوستان قسم خورد ۳۴۵ خاستگار داشته !!!!! میخام کمکم کنین راهنمایی کنین چطوری جلوش کم نیارم و حالشو بگیرم ؟!؟