فقط راهنماییم کنید نمیدونم چیکارکنم .مامان وبابام دعواکردن مامانم به بابام گفت بافحش برواز خونه.الان بیست روزه بابا مغازش میخوابه.تادیروز نه مامانم راضی بودبابام بیادنه بابام میومد.ماهم دخالت نمیکردیم من متاهلم ودوتاخواهردارم توخونه برادرمم متاهل.بعد فقط پدرومادرم فقط بامن درد دل میکنن.مادرم امروز زنگ زد یه جورایی بدش نمیومدبابام برگرده.الان باز بابام زنگ زد گفت بروخونمون به مامانت بگو به من زنگ بزنه تابرگردم اگه خودم برگردم میترسم ازطرفیم من اگه به مامانم بگم بگوبابا بیاد زنگ نمیزنه به خودمم گفته شمابچه هاحق ندارینبه باباتون اصرارکنید برگرده .حالا من بین این دوتا موندم هردومغرور .قرارپس فردابرم بابام گفت یه جوری بگو من بیام خونه از برخوردملمانمم میترسه منم نیترسم از طرفیم مامانم خودش امروز ته دلش راضی بود ولی من بگم بگو بابا بیادجبهه میگیره 😞آخه من چیکارکنم
عجب مامان شیررنی ک بابات میترسه ازش
ز مامانت ترسیدم
خجالت نمیکشن شما رو درگیر کردن؟😐 برعکسه
بخدانمیدونم چیکارکنم
بعد از چند سال زندگی و عروس و داماد اوردن این کارا چیه خداییش؟! بهشون بگو شما باید الگوی ما باشید نه اینکه با بچه بازیاتون ما رو درگیر کنید
برو مغازه بابات...سر راه گل و شیرینی بخرید...با هندیگه برید خونه....به بابات بگو مامان راضیه بیا بریم خونه...از اون طرف هم به مامانت بگو بابا داره میاد خونه اعصاب خوردی درست نکن...
چیکارکنم جوری بابام برگرده که مامانم از چشم من نبینه .بابام دلم سوخت دوستداشت بیادخونه😭
آخی عزیزم هرجوری هست باباتو ببر خونه آشتیشون بده بگو ارزش نداره فرصت زندگی کوتاهه
وا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
