2737
2734

من هشت سال پیش تازه یکی دو هفته بود که عروسی کرده بودم از خونه ی مامانم برمیگشتم خونه ی خودمون از یه کوچه ی باریک و خلوت میانبر رفتم که زودتر برسم متوجه صدای موتور شدم که هرچی به من میرسه سرعتشو کم میکنه منم پشت سرمو نگا نکرد یهو محکم زد رو باسـ.نم و موتوروشو گاز داد و به سرعت رفت همه ی بدنم میلرزید از ترس و وحشت مردم تا رسیدم خونه همین که درو باز کردم رفتم تو زار زار گریه میکردم و به شدت وحشت زده بودم

تا چند ساعت حالم بد بود و این ماجرا وحشتناک ترین اتفاق عمرم بود که به جز نی نی سایتیای گل به هیچکی نگفتم

الانم اون کوچه رو میبینم بدنم سست میشه

خدا کنه دست اون موتوریه قطع شه به حق پنج تن😔😔😔

دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست                                    دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت🎈💕

منم یه بار یه مردی اونجاشو دراورده بود

از ترس میلرزیدم فقط چشامو بستم و دوییدم

من ریخته ام در رگ تو شیره ی جان❤️هی چرخ بزن در من و دل را بتکان❤️این همنفسی چه حس و حالی دارد❤️در پیکر من دو قلب دارد ضربان❤️


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

الهی عزیزم برا منم پیش اومده ولی نترسیدم حس کردم یارو یه تختش کم بود 

من بچه بودم تو خونه فامیلمون روضه بود طبقه دوم من اومدم تو حیاط بازی کنم یه پسر جوون از در اومد تو گفت کمک کنید منم گفتم اینجا روضست آقا برو بعد شلوارشو کشید پایین اومد سمت من منم فرار کردم دویدم طبقه بالا همه خانوم روضه ایا ریختن سرش

✊sasageyo! sasageyo! shinzou wo sasageyo
2738

دقیقاااا چنین اتفاقی واسه منم افتاد خیلللی بد بود

ی بارم ی بیشعور تو بازار دست زد ب پشتم دبیرستانی بودم خیلی ترسیدم تا چتد روز حالم بد بود خدا ازش نگذره

بین اشکال ریاضی عاشق شش گوشه ام ❤️

همین دو سه ماه پیش روبروی مجتمع خواهرم اینا یه دفعه یه پژو پیچید تو کوچه جلوتر از من .راننده پیاده شد دیرم شلوارشو کشیده پایین و داشت میمالید.. اول حالم بد شد ولی بعد یه آجر برداشتم تا اومد بجنبه کوبیدم تو شیشه عقبش بعدش گاز داد رفت با این حال تا یک هفته جلو چشمم بود و حالم بد میشد

خوبی کردن به بعضیا مثل آب دادن به گل مصنوعیه. خیلی خودتو خسته نکن رگ و ریشه ندارن

یبار سگ گذاشت دنبالم دیگه از سگ میترسم . من بودمو سگ یه کوچه خلوت همچین سمتم پرید  که نمیدونستم کجا بپرم اما خدتروشکر بسته بود. 

جذبمراقبه بافرشتگان بیوکنزی بازی فراوانی.مچکرم از خدایم فرشته ههایم؛میکاییل جبرییل از خواهرم که جزوه را به من داد از دوستای خواهرم  استادانم مطلب برازنده اسبقی حلت  آزمندیان اقای عزیز عباسمنش  از همه کسانی که کمک کردند زندگیم را کشف کنم ممنونم همسرم  مرسی که هستی. 

وحشتناک ترین یک پسره بود خیلی جوان ولی با تیپ عجیب  تا تو مترو دنبالم امد  مدام میخاست بچسبه به من در میرفتم منم از بالای پله برقی هلش دادم 😊😊😊😊😊😊

پاسخگوسوالاتتون درزمینه روانپزشکی و روانشناسی تو تاپیکتون صدا بزنید
خدا لعنتشون کنه همچین موجوداتی رو! واسه دوستمم پیش اومده این موضوع.یه مدت افسردگی گرفته بود از ترسش ...

بخدا من الان با گذشت هشت نه سال صدای موتور که میاد قلبم میاد تو دهنم خیلی وحشتناک بود برام

دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست                                    دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت🎈💕

منم یه بار داشتم میرفتم کتابخونه یه پسر مزاحم بیشعور که چند وقت بود دم مدرسه 

هم مزاحم بود همینجور داشت با ماشینش دورم میچر خید منم جلوی همه 

داشتم از خجالت میمردم 

افلاین
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز