2733
2734
عنوان

بحث من و همسرم واسه یه وجب جا

| مشاهده متن کامل بحث + 1526 بازدید | 84 پست
منم توبارداریم خیلی خودموزدموموهاموکشیدم ولی یبارم ازحال نرفتم یبارشم شوهرم انقد منوزد ک دیگ نای نفس ...

منم همینجورم در بدتررررین شرایط هم از حال نمیرم نهایتا قفل میکنم 

انقده دوس دارم یهویی غش کنممممم ولی سگ جونم دور از جون شما 

به پشم های خود بیاموز که هر تاپیکی ارزش ریختن ندارد🙃🙃
واا  عزیزم فرهنگا باهم فرق داره طرز فکر شما اصلا مورد پسند من نیست واسه همین اون چه به صلاحت ...

عزیزم مادرشوهرم عفریته اییه که هیچکدومتون ندیده از اینطور آدمی یک سیاستی داره ک بلد ب نفع خودش مسئله رو جور کنه ب من حرف میزنه ولی میگه نزدم با سیاستشم دروغشو ب راست تبدیل میکنه جوری ک منم میگم یعنی مقصر منم ن اون

خدایا منو از این جهنمـــــــی که درخانه مادرشوهر زندگــی کردند نجات بده خواهش میکنم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

جواب مادرشوهرتو بده وقتی نیست شوهرت...کاراشونو نکن هرچی هم گفتن محل نده از ی گوش بشنو از گوش دیگه رد کن...انگار ن انگار حرفی شنیدی ولی وقتی شوهرت هست باسیاست پیش بورو تو کارا کمک کن...وقتی نیست بخورو بخاب پررو بازی دربیار تا خودشون پسرشونو مجبور کنن خونه جدا بگیره راستی تا خونه نداری بچه دار هم نشو

زندگی بافتن یک قالیست.نه همان نقش و نگاری که تو میخواهی...نقشه را اوست که تعیین میکند....تو فقط بافنده ی خوبی باش...نقشه را خوووووب ببین...نکند آخره کار قالی زندگی ات را نخرند!!❤️
2738
چرا رفتی خونه مادرش زندگی کنی..اون وظیفه داره واست خونه فراهم کنه یعنی چی ک موهامو کشیدم ب خودم فحش ...

ن دیگه رد دادم 

خدایا منو از این جهنمـــــــی که درخانه مادرشوهر زندگــی کردند نجات بده خواهش میکنم
جواب مادرشوهرتو بده وقتی نیست شوهرت...کاراشونو نکن هرچی هم گفتن محل نده از ی گوش بشنو از گوش دیگه رد ...

بچه ک کلا متفیه خودم زندگی ندارم بعد توله پس بندازم

خدایا منو از این جهنمـــــــی که درخانه مادرشوهر زندگــی کردند نجات بده خواهش میکنم

خدا صبرت بده.برادرشوهر دیگه نداری مزدوج بشه و اتاقو بخواد و شما پاشید برید؟

👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀
منم توبارداریم خیلی خودموزدموموهاموکشیدم ولی یبارم ازحال نرفتم یبارشم شوهرم انقد منوزد ک دیگ نای نفس ...

😁از بدشانسیت بوده

خانومای نابارور نصف شبها که بیدار میشم براتون دعا می کنم.میگم خدایا دامن همه شونو سبزکن.🤲🏾 روزی که تو آمدی به دنیا عریان_ جمعی به تو خندان و تو بودی گریان_ کاری بکن ای دوست به وقت رفتن_ عالم به تو گریند و تو باشی خندان
خدا صبرت بده.برادرشوهر دیگه نداری مزدوج بشه و اتاقو بخواد و شما پاشید برید؟

ن بابا یه پسر دارن دیوونش کردن یکی هم دارن کرجه

خدایا منو از این جهنمـــــــی که درخانه مادرشوهر زندگــی کردند نجات بده خواهش میکنم
عزیزم مادرشوهرم عفریته اییه که هیچکدومتون ندیده از اینطور آدمی یک سیاستی داره ک بلد ب نفع خودش مسئله ...

منم مثه تو با اینکه چند تا جاریه دیگه داشتم و خونم جدا بود هر وقت میرفتم خونشون همه کاراشو انجام میدادم حتی باردار بودم رفتم واسش خونه تکونی کروم.تا اینکه یه بار نزدیک عید بهم گفت بیا انباریمونو مرتب کنیم.من نتونستم برم نه اینکه نخوام نشد برم.زنگ زدگفت از زیرش در رفتی.از اون روز فهمیدم چقدر احمقم.کم کم کمش کردم.بهم میگفت تو خیلی همه چیزو مرتب تو کمد جا میدی.منم دیگه کمدشو مرتب نکروم فقط یه جارو و گرد گیری .یه بارم با اینکه میدونستم دعوا میشه خواهر شوهر مادر شوهر و جاریم رودن گفتن کسی نمیاد اینجا رو تمیز کنه منم شهامت به خرج دادم گفتم خوب یکیو  بگیرید بیاد تمیز کنه ثوابم داره.مادر شوهرم گفت وا نمیگن عروس داری پس چی گفتم والا من تو کارای خودمم موندم.باور کن قلبم داشت میومد تو دهنم.ولی گفتم.شوهرمم دیگه فهمیده دیگه نمیگه زود بریم کارای مامانمو بکنی.چون من برمم میشینم.هرچیم میخوان بگن.

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز