من خارج از ایران زندگی میکنم... برای مشکل ناباروری شوهرم به ایران اومدم تا ivf کنم... شوهرم یک ماه زودتر از من اومد ایران که با طب سوزنی خودش رو درمان کنه ولی تاثیری نداشت.. من بعد از یک ماه که اومدم متوجه خیانت شوهرم شدم تلفنش ساعتها اشغال بود وقتی ازش میپرسیدم میگفت با دوستم یا فلانی صحبت میکردم
ولی من همچنان بهش شک داشتم... گاهی وقتها که بیرون میرفتیم تلفنش زنگ میخورد ولی جواب نمیداد... تمام طول تزریق آمپولهای ivf از فکر و خیالش اذیت میشدم... ولی خودم رو اون مدت گول میزدم که آرووم باشم...
میشه لطفا واسه خونه دار شدنمون و حل مشکلاتمون یه دعا یه صلوات یا هرچی که دوست داشتین انجام بدین 😊😊😊دوستای خوبم امیدوارم و از ته دلم میخواد شما هم به ارزوهای قشنگتون برسین و اگر مشکلی دارید برطرف شه😇😇😇
تا اینکه ivf کردم و استراحت کردم از شانس بدم فردای روزی که ivf کردم عروسی برادرم بود ولی نرفتم... من تهران بودم و خونمون شهرستان بود... شوهرم در طول دو هفته اصلا بهم سر نزد و هر وقت زنگ میزدم یا گوشی رو ور نمیدایت یا اشغال بود
تا اینکه جواب ivf من منفی شد باز هم نیومد فقط دو روز آخر اومد که من مجبور بودم برگردم به کشوری که زندگی میکنم.. شوهرم موند تا کارهای درمانش رو پیش صاحب کشاف انجام بده