سلام میخوام اینو بعد یکسال که کامل با جزعیات برا کسی نگفتم و بگم 😣 یه روز رفتم بیرون نمی دونم نونو تخم مرغ اینا بخرم خلاصه داشتم برمیگشتم یه موتوریه اومد افتاد دنبالم منم محل ندادم اومد خونه خونه امونم آپارتمانیه ما طبقه پومم هستیم از پنجره ازگوشه نگاه کردم ببینم موتوریه رفته یا نه دیدم که نه اونجا بود دیگه بی خیال شدم حدود یه یساعت دیگه در زدن یه مرد ۳۰سال بود همسایه طبقه پایینمونم تازه اومده بود زنش و دیده بودم ولی خودسو نه چون قبض آب برق دستش بود منم گفتم اونو در وا کردم گفت ما تازه اومدیم میشه قبض آب برق تونو بیارین من گبج شدم ببینم کدوم برا ماست نمی دونم فکر کنم همچین چیزی گفتم گفتم نمی دونم کجاست شوهرم اومد بیا بگیر گفت کی میاد فتم یع ساعت دیگه گفت حالا بگردین لازم دارم باید الان بریزم قبضارو منم درو بستمو رفتم گشتم یه دونه پیدا کردم لردم دادم منتظر بودم قبظ بدع در للندم گفت یکی دیگه ام پیدا کن بدهذگفتم من نمی تونم قبض بد ه گفت بکم صبر کنید میدم یه لحضه از جلو در اومدم این ور یه کوچلو فقط دیدم در حل داد یکم تو اومد تو منم ترسیده بودم میذخواستم بیرون که بین در اون گیر کرده بودم داد زدم اونم خودش انداخت رو من که تکون نخورم داد نزنم درست جلو در پاهاش بیرون بود وقتی منو گذفته بود با یه دستم می خواستش درو ببنده منم نمی زاشتم درو ببنده جیغ کیشیدم آخرم نتونست در ببندهذدیده دیگه همه صپامو شنیدن فرار کرد رفت منم فوری درو بستم دیدم گوشیش افتاده جلو برداشتم اون لحضه حول کرده بودم چون همسایه ژبقه پایینمون که فکر می کردم اونه دنبالش دوییده بود نتونستهذبود بگیره اومد بالا گفت شما جیغ زدی گفتم آرع درو حل داد خواست بیاد تو اونام رفتنو منم گوشیو از پمجره آشپز خونه انداختم بیرون الان خیلی پشیمونم که چرا گوشی انداختم رفت با اون می تونستم گیرش بندازم که همچین غلتیو نکنه فقط بخاطر آبذوم یه جورایی نرفتم شکایت کنم تصمیم گرفتم گوشیو بندازم برم به شوهرمم یه جور دیگه گفتم یعنی گفتم درو یکم حل داد منم نفهمیدم می خواست بیاد تو یا فتاد رو در جیغ زدم حالا آدرس اون موتوریرو دارم اما نمی دونم باهم بودن یا کلان اون موتوربه ربطی به این نداشت چون شک دارم کع موتوریه منو پشت پنجره دید یا نه بعدشم موتوریه نگو یه خابون با ما فاصله داره بعد اونم گیر داد اما از ترسم فوری رفتم جاهایی شلوغ