بذارید از اول بگم پدرم آدمی بود ک همش دستش رو میشد ک با فلان زن رابطه داشته با فلان دختر و از این حرفا ک وقتی ۲۸ سالم بود با یکی از این خانم آ رفت و زندگی کرد من ۲۳ سالگی ازدواج کردم الان هفت ساله دو تا نی نی دارم، ولی فوق العاده آدم شکاکیم ،اصلا کلا اهل ازدواج نبودم چون از همه مردا بدم اومده بود این آقا رو انتخاب کردم چون تو محیطی ک دیدمشون فوقالعاده سنگین بودن و نگاهی ب خانم ها نمیانداختن تا اینک تو همین ماه من صدای ایشون رو تو اداره ک بودن با برنامه ریکوردر ضبط کردم و بعد گوش دادم دیدم هیچ رابطه ای نبود ولی با همه ی خانم ها هر و کر ،الان دیگ کاملا ازش دور و سرد شدم فوبیای بابام اومده سوراغ ام و روح و روانم آروم نیس چیکار کنم؟😔😔😔😔