من قبل خیلی ادم احساسی و مهربونی بودم...نمیدونم چرا انگار یک خشم یا یک بغض فروخورده جدیدا دارم که هرکاری میکنم از بین نمیره...یه ناراحتی نسبت به همه ی ادما...انقدر که از دوستای قدیمی و اشنا و حتی خواهرم ضربه ی عاطفی خوردم که احساس میکنم دیگه هیچکس رو دوست ندارم...منی که انقد عاشق ادما بودم با اینکه الان دوستای جدید پیدا کردم و باهاشون میرم بیرون و میگم و میخندم شاید ثانیه ای حالم خوب شه اما بعدش دوباره حالم بد میشه...نمیدونم چرا اینجوری شدم😭خیلی حس بدیه...از یه طرفی هم به خودم حق میدم انقدر که احساساتم توسط ادما سرکوب شده و کاری نکردم...