واي مامان من انقد از اين سوتي ها ميده
همسرم براي تولدم ساعت خريده بود
به انتخاب خودم خيلي شيك بود دوسش داشتم
تا اومديم خونه مامانم ديد جلوي شوهرم ميگه
واي چرا سراميكي
من نميدونم چند وقت ديگه براي همديگه يه ست استيل بخرين
خدايا چقدر حرص خوردم روز تولدم
چقدر خورد توي ذوق شوهرم
كاش مادرا قبل از حرف زدن چند ثانيه فكر ميكردن