2733
2734

دوسال عقد بودیم شبانه روز خونه ما بودیم یعنی جدا اصلا نبودیم این اواخر با خانواده شوهرمم سر بی احترامیاشون دروغاشون بحثم شد دیگه همونم نرفتم .... من تو عقد باردار شدم و الان خونه خودمون هستیم پدرم ب ما خونه و ماشین داده که ماشین از اول دست شوهرمه ....و شوهرم مغازه پتو فروشی ....اینا داره دیشب که رفته بودیم سیسمونی بخریم اونجا اقایه چندتا پتو اورد شوهرم از قبل دوتا پتوی خوب اورده بود ولی دیشب مثل اینکه مامانم ب شوهرم گفته این پتوهای این اقایه هم خوبن حالا شوهرمم ناراحت شده که مامان منظوری داشته و اونجا جواب مامانم داده که هرچیزی داماده بیاره بده معلومه و مامانم ناراحت شده پتوها رو برداشت و دیشب بهم تیکه مینداختن و چند روز پیش مامانم خورد زمین پاش ب ی چیزی از ماشین گیر کرد ... شوهرم پیاده نشد بگه مامان چی شد مامانم خیییلی ب دلش اومد ولی شوهرم فرداش اومد معذرت خواهی حالا مامان من خیییییلی ناراحته میگه اندازه سرسوزن براش ارزش ندارم چرا دیشب اونطوری باهام رفتار کرده منی که باهاش مثل مادر بودم شوهرمم میگه مامان از قصد جلو اقایه گفته دارم میمیرم من برای مامان خانوادت ارزش ندارم چیکار کنم حالا؟

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2731
2738

زیادم خودتو درگیر اینجور حرفا نکن

همه جاهست

مادرت باید بزرگوارتر باشه و ببخشه و انقدم ب روی تو نیاره

از دامادم هیییییچ توقعی نداشته باشه.

برا سلامتی و شادی دل پدرومادرم صلوات بفرستین😊

ای بابا... شوهرتم کشش داده الکی.. دم خونوادت گرم که هاتونو دارن

دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد...   وزن بعد زایمان 115...هدف اول... 110❌هدف دوم.. 105❌هدف سوم.. 100❌
شوهرت حق داشت ناراحت بشه منم بودم ناراحت میشدم

خب مامانم میگه من منظوری نداشتم اون ب قصد دعوا درست کرده اصلا نمیدونم چی شده اونجا حالاهم قهرن و من خونه مامانم تو استراحت ....اونا چشم تو چشمن چیکار کنم جو سنگین نباشه اشتی کنن

شوهرتو آدم کن خونه ماشین.تو این گرونی.چقدر بیشور بوده دلم برای مادرت سوخت همینه دیگه میگیم تو عقد حامله نشید برای .اینکه از چشم آدم میفته.وباید بزاری اون رسوم معمولی دوران نامزدی پیش میرفت.بیچاره مادرت بگو زیاد محل نده بهش خودتم همین ...

خدایا به کسی انقدر غم نده که راحتی خودش رو تو مرگ ببینه  💞💞💞

واي مامان من انقد از اين سوتي ها ميده


همسرم براي تولدم ساعت خريده بود 

به انتخاب خودم  خيلي شيك بود دوسش داشتم


تا اومديم خونه مامانم ديد جلوي شوهرم ميگه 

واي چرا سراميكي

من نميدونم چند وقت ديگه براي همديگه يه ست استيل بخرين 

خدايا چقدر حرص خوردم  روز تولدم 

چقدر خورد توي ذوق شوهرم

كاش مادرا  قبل از حرف زدن چند ثانيه فكر ميكردن

باردار نيستم تيكر تولد چهار سالگي پسرم♥️🧿♥️♥️

ناراحت شدن همسرت شاید قابل قبول باشه

ولی مادرت بزرگتره کم بهش محبت نکردن 

همسرت حتی اگر حق هم داشته باید صبوری میکرد پتو ارزش این حرفها رو نداره ک ..باید باسیاست مدیریت میکرد این داستان رو 

اینجوری حس قدرنشناسی ب مادرت داده ....

سعی کن همسرت  ومادرت رو اروم کنی واز همسرت بخوای ازدل مادرت دربیاره کشش نده کینه نشه...

آدم باید به باباطاهر توزندگیش داشته باشه ک بهش بگه ...گل سرخ وسفیدم چرا پژمرده حالی ...بیا قسمت کنیم دردی که داری.... که تو کوچک دلی طاقت نداری....💞خدای خوبم خودت برام‌معجزه کردی خودتم حافظش باش صحیح وسالم بیاد بغلم  وبهمون توان لیاقت ودانشش رو بده ک پیش ما زندگی خوب وموفقی رو تجربه کنه وکلی بهش خوش بگذره...😍😍
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز