بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
کسی که هر کدومو بهتر و برتر بدونه فکرش مریضه و دچار جاهلیته
خدا خواسته بهت سه تا گل دختر بده نه گل پسر،فقط شکرگزار باش
غرب زدگی اثری از جلال آل احمد است.جلال آل احمد در این کتاب میگوید:غربزدگی آفتی است که از غرب میآید و ما را مانند طاعون گرفتار و بیمار میکند. آدم غربزده ریشه و بنیادی ندارد، نه شرقی مانده، نه غربی شده؛ هرهری مآب و چشم و گوش بسته از آداب و سنن و فرهنگ غرب تقلید میکند.جلال در این باره میگوید:«آدم غربزده هرهری مذهب است به هیچ چیز اعتقاد ندارد اما به هیچ چیز هم بیاعتقاد نیست. یک آدم التقاطی است و نان به نرخ روز خور است همه چیز برایش علیالسویه است. خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است!نه ایمانی دارد،نه مسلکی،نه مرامی نه اعتقادی،نه به خدا یا به بشریت،نه در بند تحول اجتماع است و نه در بند مذهب و لامذهبی،حتی لامذهب هم نیست هُرهُری است.آدم غربزده، شخصیّت ندارد.چیزی است بی اصالت. خودش و خانهاش و حرفهایش،بوی هیچ چیزی نمیدهد. بیشتر نمایندهی همه چیز و همه کس است.آدم غربزده، معمولاً تخصّص ندارد، همه کاره و هیچ کاره است؛ امّا چون به
هر صورتی درسی خوانده و کتابی دیده و شاید مکتبی، بلد است که در هر جمعی،
حرفهای دهن پر کن بزند و خودش را جا کند. شاید هم روزگاری تخصّصی داشته؛
امّا بعد که دیده است در این ولایت تنها با یک تخصّص نمیتوان خر کریم را
نعل کرد، ناچار به کارهای دیگر هم دست زده است. عین پیرزن های خانواده که بر اثر گذشت عمر و تجربهی سالیان، از هر چیزی مختصری میدانند و البتّه خاله زنکیاش را.(کتاب بخون دوست عزیز،کتاب بخون)من نمیتونم به همه ی عقاید احترام بذارم،چون احترام به عقاید پوچ و بی ارزش در واقع توهین به شعور خودمه
ول کن بابا مهم تو و باباشین که دوستش دارین نظر بقیه اهمیتی نداره
خب باباش ک عشق دختره.ولی دروغ چرا من دلم ضعف میره واسه لباس پسرونه اما از وقتی فهمیدم دختره ب پسر فکر نمیکنم دلم نمیخواد توراهیم غصه دار بشه.ولی دوروبریام چرا نمیفهمن ک باید حالمو خوب کنن ن اینکه بدتر نمک بپاشند اخه
وا چه فرقی می کنه آخه.خاله من شش تا دختر داره یکی از یکی خوشبخت تر.با خاله م هم مثل ملکه رفتار میکنن یکی میبره یکی میاره مثل پروانه دورش میگردن هیچوقت تنها نیست در عوض خواهر شوهرش پنج تا پسر داشت سال به سال بهش سر نمیزدن حالا پسراش دکتر مهندسنا.وقتی مرد براش مجلس ختمم نگرفتن خیلی بی کس بود دخترای خاله م بهش میرسیدن