هرروز و هرشب خونمونند من یه روز در هفته میرم خونه مامانم یه روز خونه اونا شده گاهی مادرشوهرم صبح خونمون بوده رفته شب اومده .من بچه کوچیک دارم خواهرشوهرم مدرسه ای از مدرسه برمیگرده میاد خونم بهونشم دلتنگی بچه است اما قبلا که بچه نداشتج همین وضع بود نمیدونم چیکار کنم میدونم تنهان اخه پدرشوهرم شیفتی سرکار هستش.برادرشوهرمم بیرون شهر .ولی مامان منم تنهاست نهایت هفته ای دوبار اگه بیاد خونم .شوهرمم روش نمیشه بهشون بگه البته بدشم نمیاد نمیدونم چیکار کنم کسی راه حلی داره
میگم به خدا باردار بودم میومدند شام که میخوردند ظرفا میموند برا من هرچی گفتم گوش نمیده میگه روم نمیش ...
وا حداقل ظرفارو میدادی شوهرت میشست. من جای تو باشم اونا ک میان همه کارارو میگم شوهرم انجام بده حالا ک روش نمیشه والا. همین الانشم از اول ی جور عادتش دادم ی سری کارا با اونه
من اگه جایی تمیز نکنم مامانش میاد تمیز میکنه لجم میاد برا همین خودم زودتر تمیز میکنم
اوف لعنتی دقیا مثل مال منن.تلپ میشن همش خونم.خونمون بالا پایینه من ماهی یبار میرم که نیان اونا هر روز تلپن اه عمدا موقع ناهار شام میاد ک خودش چیزی نپزه
فقط 21 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
دعا کنین به سلامت بارداریمو بگذرونم و سلامت بهم برسیم 🙏🙏لطفا