شوهرم فوق العاده رفیق بازه...
هرشب تا نصف شب با دوستاشه.....
طول روزم ک سر کاره و اخلاقش یکم تنده.....
فقط نصف شبا که دیر میاد مهربون میشه فقط واسه اینکه دهن منو ببنده....
نیم ساعت پیش رسید خونه. کلی غر زدم ک همش با رفیقاتی و... اومد خوابید و بغلم کرد... دلیلشم میدونم فقط برای اینکه اعتراضم به دیر اومدنش کم بشه.... منم پرتش کردم اونور... اونم بهش بر خورد و زد ب سیم آخر.... هرچی تو دهنش اومد بیرون بهم گفت.....
از اونموقع دارم گریه میکنم..
لابلای گریه هام بهم میگفت مرگ..... 🥺
بهم میگه هروقت به خونه زندگیت رسیدی و منظم و سر وقت خونه داری کردی منم زود میام خونه...
راستش من یه دختر ی ساله دارم و همش داره میریزه و میشکنه تو خونه.... روزی 10 بار خونه رو تمیز میکنم دوباره از نو خرابکاری میکنه......شوهرم هم درک نمیکنه ک چقدر سخته با بچه خونه همیشه تمیز داشت..... خودشم کمکم نمیکنه.....
خیلی بدبختم ک ساعت 4 صبح شوهرم اومده و الان وضعیت من اینه ک با گریه خوابم ببره😔😔