دلم اشوبه

مدیر استارتر

عضویت: 1398/03/31

تعداد پست: 4581

سلام بچه ها نمیدونم امشب چرا ب دوستم و نامزدم شک کردم ک قبلا آیا باهم بودن یا نه ب نظرتون با نامزدم درمیون بذارم یا نه مث خوره ب جونم افتاده....

1398/10/17

23:13

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

_1990_mar_mar

عضویت: 1398/07/09

تعداد پست: 2347

ادله چی داری ؟

اگه مستقل بشی منتظر نمیشی یکی واست کادو بخره، خوشحالت کنه!🎁💐 مستقل که باشی اگه مثل یه ملکه باهات رفتار نشد، میتونی خودت ملکه خودت باشی! 👸🏻👑

1398/10/17

23:13

0 نفر لایک کرده اند ...

arezuwm

عضویت: 1397/08/18

تعداد پست: 6709

چی باعث شد همچین فکری کنی؟

از من بعیدبود؛اما......عاشقت شدم ❤از تو بعید نیست.......جهان عاشقت شود....♡S♡

1398/10/17

23:14

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

bahar_76

عضویت: 1398/02/15

تعداد پست: 5594

چی دیدی ک شک کردی

✅مشکل عزیزخدای من خیلی بزرگتر از توست💪💪

1398/10/17

23:14

0 نفر لایک کرده اند ...

7036

عضویت: 1398/08/08

تعداد پست: 1411

چی باعث شده اینجوری فک‌کنی

1398/10/17

23:15

0 نفر لایک کرده اند ...

نفسم،مامانمه

عضویت: 1398/03/27

تعداد پست: 10650

بادوستت قطع رابطه کن

مادرشوهرایی که عروستون شکنجه میدین اذیت میکنین میگین حرف حرف شماست وفکرمیکنین کاری باهاش ندارین یادتون نره اونام خدادارن عدالت خداهم هست ازخدابترسین😭☹😕شبا باگریه میخوابم ازاشکهایم که بخدا گلایه میکنن وامانتن بترس خواهرشوهرای عزیزلطفا توقعتون ازبرادر متاهل کم کنین بخدااون مسئول خرج وهدیه ومناسب وکمک وقرض تووبچه وهمسرت نیس لطفا نگو یدونه برادرم کسی اون ازتوجدانمیکنه ولی بزاربراخودش وزنش خرج کنه مگرنه زنش میگه حرامت باشه

1398/10/17

23:15

1 نفر لایک کرده اند ...

رویاجان68

عضویت: 1397/01/05

تعداد پست: 3341

نامزدی؟

یعنی عقد نیستید؟.

ان شالله چیزی نیست ولی اکثر وقتا حس ششم ما زنا خیلی قوی میشه

خدایا مارا به غصه های معمولی مان برگردان...به قسط های عقب افتاده ،ترافیک های طولانی،خیابان های شلوغ، دغدغه های زیاد،هدف های سخت،خستگی های مفرط...به همان روزها که همدیگر را قضاوت میکردیم وبه قضاوت های هم توجهی نمی کردیم.به همان روزها که دنیا اینقدر آلوده نبود،که آلوده بود وحاد نبود ،که آلوده بود واز آلودگیش نمی مردیم...که دلواپس حال عزیزانمان بودیم نه جانشان !ما را برگردان به روزهایی که سلامتی اینقدر گریز پا نبود ،که میشد لابه لای همین مشکلات و دغدغه های ریز ودرشت،با خیالی آسوده فنجانی برداشت ،چایی ریخت ...کنار پنجره ای ایستادودر کمال اطمینان و آرامش نفسی عمیق کشید .که می شد کسی را به آغوش کشید وآرام شد .میشد دستان کسی را گرفت وبدون هراس تمام شهر را قدم زد وغصه ها و درد ها را فراموش کرد .دلمان لک زده برای یک آغوش، یک لبخند ،یک خیال تخت...دلمان لک زده برای یک زندگی آرام و معمولی ...خدایا در آغوشمان بگیر که خسته ایم ...خودت حال زمین را خوب کن

1398/10/17

23:15

2 نفر لایک کرده اند ...