سرم میخوادمنفجرشه بخدااخه اینقداین ارزوم سختــه😭😭 صفحه 2

baharnik

عضویت: 1398/09/12

تعداد پست: 2440

الهی عزیزم ۴۰ بار یاسین و بخون انشالله حاجت میگیری

تا خدای بنده نواز هست به خلقش چه نیاز؟؟؟!! میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم

1398/10/16

|

21:23

مدیر استارتر

عضویت: 1397/07/01

تعداد پست: 1651

عزبزم کودوم شهری

اهواز

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢

1398/10/16

|

21:23

زهرا۱۳۷۶

عضویت: 1398/02/23

تعداد پست: 359

تیکرش برا خونه دار شدنه

اها!چراباشوهرت حرف نمیزنی ومشکلوباهم حل نمیکنید

گرنگهدارمن آن است که من میدانم،شیشه رادربغل سنگ نگه میدارد.خدایانی نی موبتومیسپارم.خودت ضامن سلامتی وخوشبختیش باش❤

1398/10/16

|

21:23

مدیر استارتر

عضویت: 1397/07/01

تعداد پست: 1651

برات صلوات میفرستم عزیزم

ممنونم گلم

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢

1398/10/16

|

21:24

1100226222

عضویت: 1398/04/19

تعداد پست: 5773

اهواز

عزیزم بشی

نمیتونی خودت کار جور کنی

مادرشدنم آرزوست 😊 خواستار سرپرستی گرفتن فرزند دختر هستم

1398/10/16

|

21:24

هودمش

عضویت: 1398/10/08

تعداد پست: 12096

هرچه دعاکردم انگارخداصدامونمیشنوه دلم میسوزه اخه چرامن باادمافرق میکنم چرافقط من نبایدخونه براخودم د ...

تو یه خونه هستین یا یه واحد جدا؟؟

😆😆😆

1398/10/16

|

21:24

بهااااارررر

عضویت: 1397/09/04

تعداد پست: 2199

اها!چراباشوهرت حرف نمیزنی ومشکلوباهم حل نمیکنید

اشتباه ریپلای کردی عزیزم

1398/10/16

|

21:24

مدیر استارتر

عضویت: 1397/07/01

تعداد پست: 1651

بااین وضع چرادوباره باردارشدی؟

بارارنیستم تیکرخونه دارشدنم اگه خداخاست

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢

1398/10/16

|

21:25

مدیر استارتر

عضویت: 1397/07/01

تعداد پست: 1651

اجاره کنید نمیشه

شوهرم راضی نمیشه میگه بایدخونه برای خودمون باشه اجاره دوس نداره

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢

1398/10/16

|

21:26

bahar12912

عضویت: 1398/09/25

تعداد پست: 1496

بجاي گريه يكي بزن دهن و دست اوني كه رو پسرت دست بلند ميكنه

مرگ يكبار شيون هم يكبار دعوا را بنداز شوهرت مجبور شه حداقل يه خونه خيلي نقلي براتون كرايه كنه

1398/10/16

|

21:27

زهرا۱۳۷۶

عضویت: 1398/02/23

تعداد پست: 359

اشتباه ریپلای کردی عزیزم

اهاببخشید

گرنگهدارمن آن است که من میدانم،شیشه رادربغل سنگ نگه میدارد.خدایانی نی موبتومیسپارم.خودت ضامن سلامتی وخوشبختیش باش❤

1398/10/16

|

21:27

bahar12912

عضویت: 1398/09/25

تعداد پست: 1496

شوهرم راضی نمیشه میگه بایدخونه برای خودمون باشه اجاره دوس نداره

تا كي؟

تا وقتي اعصتب برات نمونه؟ اعتماد بنفس برا بچت نمونه؟

اين ادما برا چي ازدواج ميكنن وقتي قرار نيست از خونوادشون جدا شن

1398/10/16

|

21:27

مدیر استارتر

عضویت: 1397/07/01

تعداد پست: 1651

سنتم که خیلی کمه😞

چکارکنم احمقم هیچی ازدنیاندیدم همه میگفتن شوهرشوهرکردن خیلی خوبه منم فکرکردم یبازیه 😢

غم های من ازاینجاشروع شدهمش هفت سال بودم روزی که پدرم منوگذاشت وتاابدرفت فقط باچشام نگاه میکردم همه گریه میکردن جزمن نمیدونستم چی شده بابچهابازی میکردم مدت هاگذشت ومن فکرمیکردم بابام رفته مسافرت یروزی رفتم سراغ مامانم وگفتم مامان پس چرابابام نمی یادازمسافرت دیگه مارومیخواد؟مادرم اشک توچشاش جمع شدگفت بابات دیگه رفت تواسمون دیگه هم نمی یادمنم رفته روپله هانشستم هوابارونی بودیادمه به اسمون نگاه کردم به خداگفتم اخه خداچراباباموازم گرفتی هنوزازش سیرنشدم باباموخوب نشناختم چجوری برم مدرسه ودوستام باپدراشون روببینم ولی من بدون پدراون روزکلی گریه کردم وفهمیدم دیگه بابام رفت کسی که بمیرددیگه برنمیگرددواین قصه ی غمناک بچگیم 😢😢

1398/10/16

|

21:28

زهرا۱۳۷۶

عضویت: 1398/02/23

تعداد پست: 359

بارارنیستم تیکرخونه دارشدنم اگه خداخاست

باشوهرت راجب مشکلاتت حرف بزن

گرنگهدارمن آن است که من میدانم،شیشه رادربغل سنگ نگه میدارد.خدایانی نی موبتومیسپارم.خودت ضامن سلامتی وخوشبختیش باش❤

1398/10/16

|

21:28