وقتی فهمیدم باردارم خیلی خوش حال شدم مثل همه خانوما ، ولی این حس وقتی دو برابر شد که فهمیدم یه انسان از جنس خودم تو دلم دارم، مثل خودم لطیف، احساساتی، مثل همه دخترای این سرزمین مهربون، من خوش حالم که یه دختر تو دلم دارم، که وقتی به دنیا بیاد موهای طلایی رنگشو براش خرگوشی میبندم، وقتی اولین بار بهم بگه مامان همون جا میمیرم و زنده میشم وقتی اولین بار مقنعه سرش کنه و بره مدرسه من با ذوق نکاهش میکنم، وقتی یه دختر موفق تو جامعه باشه من به خودم افتخار میکنم، دلوین عزیزم، تو اومدی تو زندگیم که بشی همه چیزم، دختر داشتن حس متفاوتیه، و مامان یه دختر بودن متفاوت تر❤
خاطره زایمانم بچه عجیب ترین موجود دنیاست...می اید،مادرت میکند،عاشقت میکند،رنجی ابدی را دروجودت میکارد،تا اخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد وتمام...! بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست، وقتی مادر میشوی رنجی ابدی سراغت می اید، رنجی نشات گرفته از عشق..،مادر که میشوی میخواهی جهان را برای فرزندت ارام کنی،میخواهی بهترین هارا از ان او کنی،وقتی می خزد،چهاردست وپامیرود،راه میرود ومیدود،توفقط تماشایش میکنی وقلبت برایش تند میتپد..❤از دردش نفست میگیرد روحت از بیماری اش زخم میشود،مادر که میشوی دیگر هیچ چیز جهان مثل قبل نخواهد بود،مادر که میشوی کس دیگری میشوی کسی که وجودش پر از عشق وجنون ودیوانگی است..
وقتی فهمیدم باردارم خیلی خوش حال شدم مثل همه خانوما ، ولی این حس وقتی دو برابر شد که فهمیدم یه انسان از جنس خودم تو دلم دارم، مثل خودم لطیف، احساساتی، مثل همه دخترای این سرزمین مهربون، من خوش حالم که یه دختر تو دلم دارم، که وقتی به دنیا بیاد موهای طلایی رنگشو براش خرگوشی میبندم، وقتی اولین بار بهم بگه مامان همون جا میمیرم و زنده میشم وقتی اولین بار مقنعه سرش کنه و بره مدرسه من با ذوق نکاهش میکنم، وقتی یه دختر موفق تو جامعه باشه من به خودم افتخار میکنم، دلوین عزیزم، تو اومدی تو زندگیم که بشی همه چیزم، دختر داشتن حس متفاوتیه، و مامان یه دختر بودن متفاوت تر❤