مردِ من چشمهایش لبریز از آرامش است...وقتی کنارم قدم میزند از هیچ چیز و هیچ کس ترسی ندارم...او معنای تمام و کمال واژهی امنیت است...قول هایش قول است...تهِ چشمانش پاکی موج میزند...برای عاشقانه هایم مجنون است و برای بچگی کردن هایم پدر ...مردِ من مــــرد است و محکم...آنقدر محکم ک میتوانم با خیال راحت کنارش همان دختربچهی ساده باشم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
«من گاهی به این دخترها و پسرهایی که میآمدند خطبهٔ عقدشان را میخواندم، میگفتم خیلی از خانمها هستند که شوهرهایشان را اهل بهشت میکنند؛ خیلی خانمها هم هستند که شوهرانشان را اهل جهنم میکنند؛ دست آنهاست. البته مردها هم عیناً همین نقش را دارند.»