سلام دوستان ...
خونوادم ب خاطر شرایطی که داریم خیلی غمگین وافسردن ....
درروز خیلی کم باهم میحرفیم ..گوشی ب دستیم یا معمولا خواب ....
مثلا. ۲ظهر پامیشم ..ناهار وگردگیری و...فوقش بازار باهم میزنیم بیرون ...ن خنده ای نه حرفی...
منم همش افکار منفی وغم وغصه ....درروزمثلا بخوام با خواهرم بحرفم بالای دوساعت چرت وپرت خاطرات منفی ...جوری که خودمم خسته میشم .....
فقط حرف حرف حرف تو مخم میپیچه خسته هم نمیشم از خاطرات بد گفتن
من ادم شوخ طبعی بودم و ب نظر خونوادم شاد وشنگول ولی ازبس خنده ای نیست تو خونه دودقیقه بخندم پیش خودشون تعریف میکنن وای چ عالی دخترمون خونه رو شاد کرده ....نمیدونم منظورمو خوب رسوندم یان ....
چ کارکنم ؟؟؟شما هم همچین تحربه ای داشتید ...!!!