ندارم خاهررر نداااارم☹☹
فقط گریه
😐😐😐😐
یادم نی
عروس شدم میام میگم😍😂
پدرشوهرم و مادرشوهرم و خواهرشوهرم موقع برگشتن از تالار اومدن سوار ماشین عروس شدن 😶😶
خخ گفتی خاطره یاد خوابم افتادم..خواب میدیدم فردا عروسیمه هیچکارنکردم ن مرده خریدم ن لباس عروس ن سرویس چوب تازه خونم انقد زشششتتتتت بود ک نگو اتاق خواب نداشتم اشپزخونه نداشتم ی اتاق دراز بود فقد همش غصه نیخوردم خدایا وسایلامو جطوری جاکنم😫😫😫😫🤣🤣🤣🤣
با خواهرم رقصیدم عین هم خیلی تو فیلم خوشگل شده
لحظه ی ورودمون به تالار هم خیلی ناز شده
جداشدن ازخونوادمم انقدتوبغل مامانم وداییام گریه کردم وقتی باخوتوادممیرقصیدم داییام همش داشتن اشکشونوپاک میکردم خودم بدتر
شب عروسی دامادو با خودمون اوردیم شهر خودمون چون خونمون اینجا بود پدرمادر داماد گریه میکردن😐
مادر شوهر عین وحشیا بود لباس مشکی پوشیده بود و داماد تا ده شب عروسیش نبود بعد هم که اومد تا صبح پیش مادرش بود😅😂
😐دي جي صدام زد خواستم برم سمتش با پشت افتادم شانس اوردم ساپورت سفيد پوشيده بودم زير لباسم بخاطر سرما😐🐀
تو آتلیه از تاب افتادم😁دست پا چلفتی نیسم تابه خیلی نازک بود لباس منم خیییلی پف داشت یادم رفته بود نشیمنگاهم کجاس از کجا باید بشینم😂😂😂
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
