2726

بچه ها من چهارشنبه تصادف خیلی وحشتناکی کردم و‌صورتم داغون شده ولی خدا رو‌شکر شکستگی اینا ندارم ینی خدا خیلی رحم کرده ، ماشینم داغون شده ، ماشین رو پدرم روی جهزیه به من داده بود ولی به نامم نکرده بود فقط از زمان مجردی حدود شش سال پیش ماشین دستم بود و استفاده میکردم بعد ازدواج هم با خودم بردم . حالا الان خرج ماشین و دوندگی انجام کارهاش زیاده شوهرم میگه ماشین به نام باباته وظیفه ی اونه کاراشو انجام بده بابامم خداییش خیلی از اون روز کمک کرده و همش با شوهرم بوده ولی به عنوان کمک نه به عنوان اینکه وظیفشه حالا به نظر شما حق با کیه 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

خب معلومه شما

لطفا برا شادی روح خواهرم و پدرم با دلهای پاکتون صلوات بفرستید خدا هیچگاه داغ عزیزی رو بهتون نشون نده    عمر گرون گذشت نفهمیدم بعضیهایی که روم میخندن صرفا دوستدارانم نیستن دشمنن با سلاح خنده
2728

ای بابا شوهررتون چقدر پرررتوقع شده. 

آرزو کردم خدا را گوهری/ سالم و زیبا نگارین اختری / بر سرم او ریخت یکدنیا گهر/ داد ما را او ز رحمت دختری 🫀💓 تیکر برای تولد یک سالگی نور زندگیمونه😍

حق با شوهرت ،،،،،،،،،، نیست ،اون روزی که مفت و مجانی ماشین زیر پای زنش بود خودش هزینه نکرده بود میگفت ماشین مال باباته که حالا میگه 

عشق یعنی همه بدونن برای اون چه کردی ولی خودش ندونه‌

شوهرت چه رویی داره😐

فرزند عزیزم پس کی قرار است بیایی و دل مادر را شاد کنی؟؟این روزها به شدت احساس تنهایی میکنم..گاهی آنقدر دیوارهای خانه به من فشار می آورند که دیوانه میشم...پس کی قرار است شیر خوردنت، تاتاتی کردنت ،بغل شدنت، شیرین زبانی هایت را ببینم؟؟کی قرار است تو اولین کلمه را به زبان بیاوری و من از شدت ذوق هی از تو خواهش کنم که دوباره تکرار کنی؟؟کی قرار است ذوق کردنت برای رفتن به مدرسه را ببینم؟کی قرار است اولین ها را با هم تجربه کنیم؟؟مادر این روزها غریب و تنهاس تو را در زندگی اش کم دارد خیلی کم دارد...به مادر بگو تا کی باید عکسهای بچه ها را با حسرت ببینم؟و یا از شنیدن مادر شدن اطرافیانم بغض کنم؟فقط به مادر بگو تا کی باید منتظر بمانم؟...فرزندم به تو قول میدهم برایت مادر خوبی شوم فقط بیا😔😔 

نا‌گفته نماند که شوهرم کلا با بابام مشکل داره و خیلی ازش بدش میاد 

اخلاق هاشون کلا به هم نمیخوره ولی بابام به خاطر من مدارا میکنه و بهش بی احترامی اینا اصلا نمیکنه 

شوهرت داره از زیرش در میره

اینکه دوست داشتنیم تقصیر من نیست خوش شانسیه توئه 😎 یک جذاب مغرور آزاد،  از اونا که تیپهای سنگین و خاصی میزنن 👔ادکلن خاص،سوار ماشین مشکیشون میشن و ساعت 1 شب به بعد تنها تو خیابونا رانندگی میکنن 🚗 در حالی که یه آهنگ خاصو 100 بار گوش میکنن، همونایی که تنها کافه و رستوران میرن... شبا تنهایی قدم می زنن، از دورکه نگاشون میکنی ابروهاشون گره خورده تو هم... همش فکر میکنن، ولی وقتی نزدیک میری و باهاشون صحبت میکنی با نگاه و آرامش خاصی باهات حرف میزنن ! ازاونا که بهترین آدما برا درد و دلن، همونایی که راجبه همه چیز اطلاعات دارن و نگفته می‌فهمن، از اون جذابایی که خیلی سخت اعتماد میکنن ! اگه بهشون دروغ بگی ، سعی نمیکنن ثابت کنن و مچ بگیرن، بلکه...یه لبخند کوچیک با چشای خمار میزنن و آروم پا میشن و میرن...

وا چه شوهر پرتوقعی

بابات بد کرده یه مدت ماشین داده 

بیا و خوبی کن

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730