بچه ها من ظهر خونه مادرشوهر بودم کللللیم احترامم کرد سر یه موضوعی ی تیکه انداخت منم همونجا محترمانه جوابشو دادم.تا اینکه اومدم خونه لباسامو عوض کنم شب بریم اونجا.ساعت 7بود شوهرم اومد بهم گفت مگه نرفتی?منم گفتم کجا برم اخه وقتی خونوادت از ههیچ داستان درست میکنن.اونم برخلاف همیشه طرف مامانشو گرفت همینطور بحث ادامه پیدا کرد کمی اون گفت کمی من.گفتم تا بحثمون بالاگرفت و لج کرد گفت من نمیام خونه مامانم اصابموخرد کردی....
خب
چرا شب خودتونو سر هیچچچچ خراب میکنی نه واقعا چرا؟؟؟
مقصر خودتی خدافظ
هستین بقیشو بگم???
بگو اره هستیم.مرسی اه
بگو
بله
خب
بعدش هی من گفتم بلند شو بریم بلند شو کوتاه نمیومد.منم نمیخواستم خانوادش بویی ببرن همش اصرار میکردم ک بریم.اونقد بحث بالا گرفت حالم بد شد افتادم زمین شوهرم فقط سیلی بود ک حوالم میکرد همش میگفت برو خونه بابات و ب خانوادم فحش میداد
عجب از هیچی چه ماجرایی درست کردین
منم برگشتم گفتم حرفتو مزه مزه کن احترامتو داشته باش و منم ی سیلی خوابوندم تو گوشش.همش میگفت خانوادت بمیرن.تا اینک منو گرفت سیلی زد بهم منم فقط داشتم گریه میکردم.هرچیم دهنش درمد بارم کرد بعد ساعت 9بلند شدیم رفتیم اونجا.الانم باهام حرف نمیزنه.حالم خیلی خرابه بچه ها.نمیخواستم خانوادش بویی ببرن
چاره چیه اگه دلیل نیومدنت رو پرسیدن بگو مسموم شدی و حالت تهوع داشتی بعدم اینو در نظر بگیر مردا چند بار پشت زنشون در میان و حق رو به همسرشون میدن معمولا ۹۰ درصد حق رو به مادرشون
میدن هیچ وقت دعوا رو به این حد کش نده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
